دربارهی کتاب سایه تاریکتر جادو:
... کل، یکی از آخرین بازماندگان آنتاریهاست،
جادوگری که قابلیت سفر در چند دنیای موازی را
که از طریق یک شهر جادویی به یکدیگر متصلند،
دارد. این شهر جادویی لندن است و کل آنها را بر
اساس رنگ نامکذاری کرده است:
لندن خاکستری، کثیف و کسالتبار و بدون ذرهای
جادو: لندن سرخ، جایی که جادو و زندگی تحسین
میشرند و محل زندکی کل است: و لندن سفید،
جایی که مردمش برای کنترل جادو می جنگند و آن
را به مرج و مرج کشیدهاند. زمانی لندن سیاهی هم
وجود داشت، ولی کسی از آن سخنی نمیگوید.
کل در جریان یکی از سفرهایش با چیزی مواجه
می شود که همه معادلاتش را درباره لندن سیاه به هم
میریزد و باعث میشود به این فکر کند که شاید
سقوط این شهر در سالهای دور واقعا پایان
مصیبتهایشان نبوده است...
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
تقریبا از نیمه کتاب به بعد رو توی یه روز خوندم. نیمه دوم واقعا نفسگیر و جذاب میشه. من دوسش داشتم و از خوندنش لذت بردم
شاید جذاب ترین مورد این کتاب برا اکثر خواننده ها لندن های موازی باشه، لندن هایی که سعی میکنی کم کم تفاوت هاشونو یاد بگیری.
5 ماه پیش
4بهخوان
این کتاب را از نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ خریدم. در واقع وقتی در غرفهی کتابسرای تندیس دنبال کتابی مشابه هری پاتر میگشتم، کتابدار این کتاب را به من پیشنهاد کرد.
کتاب «تاریک تر از جادو» جلد ۱ از مجموعه ۳جلدی «سایههای جادو» است.
خلاصه کتاب:
در این کتاب داستان ۴ شهر روایت میشود که هر کدام درجه متفاوتی از جادو را تجربه میکنند. شخصیت اول داستان که «کل» نام دارد نوعی موجود است به نام «آنتاری». آنتاریها میتواند بین شهرها جابجا شوند و به همین علت نقش پیامرسان را ایفا میکنند. کل هر از گاهی در این جابجایی ها برای خودش کلکسیون نیز جمع میکند. یعنی اشیای خاص و قیمتی را از شهرهای مختلف جمع میکند و به شهر خود میآورد که البته این کار غیرقانونی است. ماجرا از آنجا شروع میشود که یکی از این اشیایی که به دستش میرسد شی عادی نیست (جادویی است... در واقع خود جادوست) و این شی دردسرهای فراوانی برای کل ایجاد میکند و وظیفه سنگینی بر دوش او میگذارد.
نقاط مثبت:
• این کتاب نه به خوبی هری پاتر اما شبیه آن است. دنیاها و داستانها به طور کلی متفاوت است ولی لابهلای آن شباهتهایی پیدا میشود.
• داستان بجز ۲ فصل اول که تعریف فضای کلی ست، بسیار جذاب است و کشش زیادی دارد. من این کتاب را وقتی دست میگرفتم خیلی سخت زمین میگذاشتم. گاهی ۲-۳ ساعت پشت هم میخواندم بدون آنکه متوجه گذر زمان شوم.
نقطه منفی:
• ترجمه کتاب خیلی ضعیف است. بهتر بگویم: ترجمههای کتاب خیلی ضعیف هستند. این کتاب در ایران توسط ۳ انتشارات ترجمه و چاپ شده که هر ۳ به شدت بد ترجمه شدهاند. این ترجمه ضعیف باعث میشود که مخاطب خیلی دیر بتواند در ذهنش فضاسازی کند و با داستان انس بگیرد. خیلی از جملات این کتاب در جای خود قابل درک نیست و باید چند فصل از آن بگذرد تا شاید کمب معنای آن مشخص شود. (که شاید بعد از چند فصل هم مشخص نشود و تا آخر داستان نامعلوم بماند!) خلاصه اوضاع عجیبی ست.
پیشنهادم این است که اگر میتوانید نسخه انگلیسی کتاب را بخوانید.
2 ماه پیش
4بهخوان
خیلی خب خیلی خب
این کتاب رو دقیقا همین الان تموم کردم و خواستم تجربه خاصی که باهاش داشتم رو بهتون بگم.
اول اینکه این کتاب واقعا داستانش لیاقت پنج ستاره رو برای من داشت
این نیم رو که من دادم به خاطر ویراست و ترجمه خیلی خیلی ضعیفش بود
البته من تو تصور دنیا خیلی به مشکل بر نخوردم اونطوری که یه سری ها گفتن، اما خب...در کل خوب نبود..
اما بیاید راجب خود کتاب بگم
جهان سازی خیلی خوبی وجود داشت، اما به نظرم نویسنده باید کمی راجب سیستم جادویی بیشتر توضیح میداد با این حال چیزی هم نبود که خیلی نو باشه پس تصورش ساده و آسون بود (من این رو ضعف نمیدونم گاهی وقتا اینطوری میتونه بهترم باشه)
شخصیت ها بسیار گرم و صمیمی بودن، حسابی احساساتشون رو میتونستم حتی با خشکی ترجمه لمس و احساس کنم
دو شخصیت اصلی ، دلایلا بارد و کل عزیزم
بسیار قابل لمس بودن و فکر میکنم دلایلا از محدود کارکتر های زنی بود که هم احساس زنانگی رو جاهای که لازم بود میداد و هم بسیار قدرت مند بود
داستان جالبه ، راجب یک لندن جادویی یک لندن بدون جادو یک لندن شرور و یک لندن مرده است
سه لندن اول با هم در ارتباطن،
لندن جادو ، جادو رو غرور آمیز میدونه
لندن بدون جادو از وجودش خبر نداره و جادو درونش کمیابه
لندن شرور(لندن سفیده من همینطوری بهش میگم) جادو رو چیزی میدونه که باید به بند کشیده بشه
و لندن مرده، لندنیه که مردمش به خاطر جادو به جنون رسیدن...
داستان کمی کند شروع میشه و شروع داستان در واقع ورود یک چیز از لندن مرده است ، اما خب من از اینکه اینقدر کند شروع شد شکایتی نداشتم ، میشد گفت این کش دادن ها رو برای شناختن دنیا و شخصیت ها حتی دوست هم دارم
در نهایت باید بگم، برومنس خوبی داشت به شدت از این وجه اش لذت بردم، به شدت رمنس خوبی داشت اصلا سریع نبود (کاملا پسند من)
اره دیگه... امیدوارم شما هم بخونید و خوشتون بیاد
4 ماه پیش
4بهخوان
اول شروع کردم به ترجمه ی کتابو خوندن ولی خیلی سخت بود جوری که ریدینگ اسلامپ هم شدم تا اینکه گفتم بزار حالا متن اصلی رو هم یبار بخونم و چقدر با متن اصلی از کتاب لذت بردم.