کتاب|

نوجوان|

داستانی|

کلاسیک

درباره‌ی کتاب بلندی های بادگیر (عشق هرگز نمی میرد)انتشارات آتیسا منتشر کرد:هم اکنون از ملاقات با صاحب خانه ام بازگشته ام، همسایه ای گوشه گیر که گمانم با او به مشکل بخورم. بی تردید، این ناحیه زیباست. به نظرم در تمام انگلستان نمی توانستم مکانی تا این حد دور از هیاهوی شهر بیابم. اینجا، بهشت کامل افراد مردم گریز است. من و آقای هیت کلیف زوج مناسبی برای تقسیم این انزوا هستیم. آقای هیت کلیف به راستی یک نجیب زاده است. زمانی که با اسب به سمتش می رفتم و او نیز از زیر ابروانش، با چشمان سیاهش به من می نگریست و انگشتانش را سایه بان چشمانش کرده بود، از احساسم نسبت به خودش خبر نداشت. هیت کلیف در حالی که انگشتانش را در جیب جلیقه اش فروبرده بود همان جا ایستاد تا ابتدا من صحبت را آغاز کرده و خودم را معرفی کنم.«آقای هیت کلیف؟» او فقط با حرکت سر به من پاسخ داد.«من لاکوود هستم، مستأجر جدید شما. موظف بودم بلافاصله پس از ورود به دیدار شما بیایم. امیدوارم با سماجت برای اجاره عمارت تراش کراس گرانج " باعث ناراحتی شما نشده باشم؛ دیشب شنیدم که شما از این بابت...»او یکه خورد و گفت: «آقا! تراش کراس گرانج متعلق به من است و تا آنجا که بتوانم به کسی اجازه نمی دهم مرا ناراحت کند... بفرمایید داخل.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
5بهخوان
برای اینکه دوران طلایی نوجوانی ام با خواندن چنین کتاب هایی زیباتر شد، خوشحالم! بی نهایت! بعضی شخصیت های کتاب ها در ذهنم حک شدند و مدام سعی کردم گوشه ای از اخلاق و رفتارشان را در زندگی ام پیاده کنم. جو مارچ و جودی ابوت در صدر این جدول ذهنی من جا دارند. یادم است وقتی بابا لنگ دراز را می خواندم، آن قدر برایم کارهای جودی جذاب بود که نامه هایی به یک شخص فرضی می نوشتم و پایان نامه هایم، نقاشی از اتفاقات آن روز می کشیدم و آنها را با جمله هایی مثل جودی تمام می کردم: با اخلاص فراوان ... هم مرام شما...با محبت...با یک دنیا عشق بیکران... نگه شان داشتم وقتی حالا هم به آنها نگاه می کنم، خاطرات شب هایی که با نامه های جروشا ابوت می خوابیدم، زنده می شود:) حاضر نیستم جایگاه احساس زیبایی که کتاب ها می دهند را با هیچ نکته ی دیگری هنگام نقد کتاب ها عوض کنم:) پس از جو، سالی و جولیا ممنونم بابت این حس ناب!
2 سال پیش
5بهخوان
I love it more than any book
2 سال پیش
5بهخوان
و گاهی کتابایی رو توی گودریدز می‌بینی که وقتی خوندی‌شون که چیز زیادی از گودریدز و اینترنت نمی‌دونستی. اما چندین و چند بار خوندی‌شون و باهاشون بزرگ شدی. از جین‌وبستر به خاطر "بابا لنگ دراز" و "دشمن عزیز" تا ابد ممنونم. وقتی نوجوان بودم آن قدر دوستش داشتم که آرزو می‌کردم وقتی بزرگ شدم مثل "سالی مک براید" در دشمن عزیز پرورشگاه بزنم. گرچه بزرگ شدم و پرورشگاه نزدم. اما تک‌تک نامه‌های کتاب هایی که با آن‌ها رویا بافتم را فراموش نمی‌کنم!
2 سال پیش
5بهخوان
کتاب دیگه از این بهتر هم مگه داریم ؟ مگه میشه ؟ با خوندنش کلی حال آدم خوب میشه و اینه که جدای از بحث هایی که کتاب داره باعث میشه بهش 5 ستاره بدم اگر نخوندین و حالتون خوبه نگهش دارید برای روزهای ناراحتی و غم ، اون وقت خانوم ابوت و بیارید که براتون نامه هاش به بابا لنگ دراز عزیز و بخونه تا دلتون باز بشه
کتاب های دیگر امیلی برونتهمشاهده همه