کتاب|

نوجوان|

داستانی|

کلاسیک

پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
5بهخوان
خیلی اسمش را شنیده بودم ،بیشتر از آن چیزی که فکرش را بکنید. نمی‌دانستم کتاب خوبی است یا نه ولی چون همه پیشنهادش می‌کردند آن را از کتابخانه مدرسه گرفتم و شروع به خواندن کردم . یادم می آید خیلی دوسش داشتم ،آنقدری که دست از خواندنش برنمیداشتم . الان هم نظرم تغییری نکرده ،هر چه‌قدر هم به عقب برگردم باز هم این کتاب را خواهم خواند . در این کتاب بیشتر از چیزی که فکر کنید درس زندگی است، و به مراتب هر چه بزرگتر می شوید با مفهوم زندگی که در این کتاب نهفته است بیشتر آشنا خواهید شد . من این کتاب را در کودکی خوانده ام ، و احتمال این که یک بزرگسال آن را بخواند و دوست نداشته باشد هست . ولی مطمئنم اگر آن بزرگسال این کتاب را در کودکی خوانده بود عاشقش می شد . ( البته که برای من همیشه جذاب است) .
2 سال پیش
5بهخوان
آن سوی پل ، در کوچه های تاریک و گل آلود لندن به دنیا آمد و همان جا هم بزرگ می شد . معمولا کسانی که در چنین جایی زندگی می کنند ، امیدی به زندگی های شیرین و رویایی ، ندارند . اما تام رویاهای بزرگ تری داشت . هر شب به قصر های باشکوه شهر سر می زد و از خوردن غذاهای لذیذ روی میز لذت می برد . البته اینها فقط در رویاهایش بود و بهانه ای برای مسخره شدن توسط هم سن و سال هایش . روزی در پی رسیدن به این رویاها ، پدر خشمگین و مادربزرگ بی رحمش را به دست فراموشی سپرد و راهی پر خطر را در پیش گرفت . نگاه کودکانه و مظلومانه اش را معطوف شاهزاده ای که مشغول بازی در حیاط قصر بود ، کرد . شاهزاده ادوارد که دلش برای تام ژنده پوش ، سوخته بود به نگهبانان گفت که به تام ، اجازه ی ورود بدهند . همین ورود ، کلید درهای گوناگون و جدیدی از زندگی بود که مقابل تام ، قرار گرفته بودند . کتاب درباره ی دو کودک هم سن و سال و هم شکل بود که دست تقدیر این دو را مقابل هم قرار داده بود . موضوع بسیار جذاب و گیرایی داشت . داستان ، شروع خوبی داشت . نویسنده با معرفی جامعی از شخصیت ها و محل زندگی آن ها ، کار را برای خواننده های کتاب ، راحت تر کرده بود . همچنین جزییات هم به اندازه در داستان رعایت شده بود . با به کار بردن جزییات درست در توصیف مکان های مختلف داستان از جمله قصر پادشاه ، محله ی اُفال کورت ، این فضاها راحت تر در ذهن خواننده تصور می شد . استفاده از جزییات در شخصیت پردازی هم دیده می شد . لباس هایی که بر تن شخصیت ها بود ، اخلاق آنها و... . البته نویسنده بیشتر در توصیف کردن خصوصیات باطنی افراد ، موفق عمل کرده بود و جز تام ، جان کانتی و شاهزاده ادوارد درباره ی خصوصیات ظاهری شخصیت های دیگر مثل لرد هارتفورد و هانری توضیحات کافی که منجر به شناخت ما از آنها بشود ، داده نشده بود . در اواسط داستان هم همین نکات به چشم می خورد . به علاوه ، شور و اضطرابی که به سبب دیدار های تام و رفتارهای عجیبش با افراد مهم و اتفاقات گوناگون قصر ، در مخاطب ایجاد می شد ، نکته ی مثبتی است که باعث می شود خواننده مشتاق خواندن ادامه ی داستان باشد . و همین طور اصرار های ادوارد برای اینکه ثابت کند پادشاه است و از آن طرف تام که به خاطر اعتراف به حقیقت ، به بیمار بودن و دیوانه شدن متهم شده بود ، اینها حرص من را به شخصه در آوردند و توانسته بودند روی من به عنوان خواننده ، تاثیرگذار واقع شوند . البته در این بخش داستان ، کمی جزییات کسل کننده وجود داشت مخصوصا در قسمتی که هانری مرد و تام پادشاه شد ؛ اما باز هم در حدی زیاد نبود که نتوان نویسنده را بخشید . در ادامه هم که پایان داستان را داریم . نقطه ی عطف این ماجرا . جایی که جذابیت کتاب به اوج می رسید ! با تمام نقاط ضعف و قوت ، از لحاظ محتوایی ، در کتاب نکته ی خوب و قابل توجهی مطرح شده بود و آن این است که ، هر چیزی که می بینیم و برایمان جذاب است و در نهایت در ذهنمان تبدیل به رویایی می شود ، درست نیست . قطعا پشت آن چیزی که می بینیم زوایای پنهانی ، نهفته است که از وجودشان آگاه نیستیم و اگر آنها را بدانیم ، قطعا حرف قبلی مان را پس می گیریم . مثل تام که آرزویش رسیدن به پادشاهی بود و زندگی در قصر ، اما وقتی به آن دست یافت ، سختی های زندگی در قصر برایش پررنگ تر از غذای های رنگارنگ روی میز بود .
2 سال پیش
4بهخوان
شاهزاده و گدا یک رمان کلاسیک است که آن قدر کشش ، توصیفات جالب و توانِ تصویرسازی در ذهنِ مخاطب دارد که خواننده را از ابتدا تا انتهای رمان با خود همراه کند . در متن کتاب اتفاق خارق العاده ای رخ نمی دهد اما نویسنده تلاش می کند تا چهره ی فقر و ثروت را به طرز هوشمندانه ای در کنار هم به نمایش بگذارد و مفاهیمی مثل عدالت ، قانون ، برابری و.... را به چالش بکشد ‌. از نکات مثبت کتاب ترجمه روان و متن ساده است که باعث شد مطالعه آن یک نیم روز پیوسته بیشتر طول نکشد .
2 سال پیش
افراد زندگی متفاوتی دارند ، کسی ثروتمند و کسی فقیر ، کسی با رویا های بزرگ و کسی بدون رویا ، فردی در قصر و فردی در حومه شهر ، زندگی سخت است و افراد آرزوها و رویاهای زیادی دارند و برای رسیدن به آن تلاش می کنند. تام پسری است که خانواده اش وضع مالی خوبی ندارد و در طول روز مجبور به گدایی کردن بود و او آرزو داشت که شاهزاده ی واقعی را از نزدیک ببیند و یک روز شاهزاده را می بیند و شاهزاده هم از او استقبال می کند و در طی داستان برای تام می افتد ، اگر دوست دارید در طی اتفاقاتی که برای تام می افتد با او همراه باشید ، به شما پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانید . در این کتاب به نظرم شخصیت پردازی اش خوب بود ولی جا داشت که نویسنده بیشتر به این موضوع بپردازد و اول داستان که تام ، شاهزاده را دید به نظرم ذوق کافی و هیجان را نداشت و نویسنده می توانست به این مسئله بیشتر بپردازد تا این حس هوشحالی به خواننده هم منتقل بشود ، توصیف های مکان و شخصیت ها به خوبی گفته شده بود و به نظرم روال داستان یک خورده خسته کننده بود ولی پی رنگ مناسبی داشت و موضوع داستان آن جا که جای شان را باهم عوض می کنند جذاب بود و خواننده مشتاق بود که بقیه ی این داستان را بخواند
کتاب های دیگر مارك تواينمشاهده همه