کتاب|

عمومی|

داستان|

ایتالیا

درباره‌ی کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد (سفیرقلم)انتشارات سفیرقلم منتشر کرد:نامه به کودکی که هرگز زاده نشده را می توان به نوعی بهترین کتاب اوریانا فلاچی نامید. این کتاب با زوایه ی دید اول شخص و در قالب نامه ای از طرف یک زن جوان که گویا خود فالاچی است خطاب به جنینی که رحم خود بارار است نوشته شده است. او در این کتاب می کوشد تا فرزند نازاده اش را زا مصائب دنیا، ناملایمات و بی رحمی های آن آگاه سازد.نامه به کودکی که هرگز زاده نشد فریادی است از خشم نسبت به آنچه بر سر بشر آمده است، در عین حال از عشق مادر شدن نیز می گوید. کتاب کوچکی که از نخستین سطر تا انتها سرشار از احساس شادی، ترس، مهربانی، یاس، خشم، امید، افسردگی و اضطراب است.اگر ثروتمند باشی سرما برایت به یک تفریح تبدیل می شود، پالتوی پشمی می خری، خودت را گرم می کنی و به اسکی می روی، برعکس اگر فقیر باشی، سرما برایت به یک بدبختی تبدیل می شود و می آموزی که حتی از زیبایی یک منظره سفید پوشیده از برف متنفر باشی. کودک من، تنها در آنجایی که تو هستی، تساوی و برابری وجود دارد مثل آزادی اما به راستی آیا لازم است تو بیایی و همه این بی عدالتی ها و نادرستی ها را ببینی؟
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
1بهخوان
این کتاب چیزی بهم اضافه نکرد، یه جستار خیلی نچسب
1 سال پیش
3بهخوان
اول و آخر کتاب برام جذاب بود ولی وسطهای کتاب رو خیییلی به زور جلو رفتم.طفلی بچه رو از دنیا سیر کرد نیومده!!!کم کم به بدبینی سوق می یافت.زندگی هر چند رنج زیاد داره اما به تحملش می ارزه که از این فرصت خدادادی عمر بهره برد.همین انتخابها بین خوب و بد ها و زشت و زیبا هاست که به زندگی زیبایی میدهد و انسانها حالتهای مختلف انتخابهاشون هستن که زندگی شون پشت سر هم ساخته میشه. اما اینکه قبل از اومدن به این دنیا بروشورش مطالعه بشه بد نیست ! به هر حال همیشه برای زن سختی بوده و هست .مخصوصا اگر بخواد با آگاهی و مسئولیت بیشتر در مسیر مادر شدن قدم بردارد. خدا نکند مادری با غم و اندوه مجبور شود جنینی در وجودش پرورش دهد که این دوران به هیچ وجه برگشت پذیر و قابل جبران نیست.
8 ماه پیش
1بهخوان
^^ نامه به کودکی که هرگز زاده نشد این کتاب با تصورم خیلی فرق داشت برای همین خوشم نیومد ازش. تصورم یه کتابی پر از عشق و محبت مادرانه و صحبتای شیرین مادر با فرزند به دنیا نیومده اش بود ولییی خبب میشه گفت بیشتر کتاب اون زن داشت از بدی های زن بودن و ناحقی های گله میکرد و به عبارتی غر میزد. بعضی قسمت های کتاب حس میکردم داره ضد مرد حرف میزنه.( نظر شخصی خودمه) با قسمتی از حرفاش مخالف نبودم چون خودم به عنوان یه دختر ناحقی ها و سختی ها رو میبینم ولی بازم کتاب به دلم ننشست چون دوست داشتم اون جایگاه زیبای مادر رو نشون بده ولی یه طوری بود انگار همه مادرا به زور مادر میشن.
4 ماه پیش
5بهخوان
کتابی فلسفی و عمیق در طول داستان با احساسات مادری باردار همراه میشین از متنفر شدنش از بچش تا عاشقش شدن و هر روز با بچش حرف زدن. یه پایان غمگین و زیبا فقط میتونم همینو بگم. بخونیدش
کتاب های دیگر اوریانا فالاچیمشاهده همه