دربارهی کتاب پری کشیانتشارات مروارید منتشر کرد:رمان «پریکشی» تاریخ عشق به روایت پریان شمال است و خواننده را در برابر حکایتها و داستانهایی از سرزمینهای پریان شمال قرار میدهد. در این دورهی طولانی از تاریخ، «عشق» حلقه و پل اتصال آدمیان و پریان است و افسانههای عشق، حکایت دلدادگی آدمی به پری و پری به آدمی است. در این رمان برای نخستین بار با پریان دریا، مرداب، جنگل، و کوه و سرزمینهای آنان در شمال ایران آشنا میشویم. در این رمان از پریان و عشاقی حکایت میشود که اشباح و خوانین قصد نابودی آنان را دارند. این رمان پرینامهای است که از نوجوان تا جوان و میانسال و پیر میتوانند در آن با دنیای شگفتانگیز پریانِ شمال و رابطهی آنها با آدمیان آشنا شوند.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
روزی روزگاری، دنیاها مرزی نداشتن. هر چه بود عشق بود. عشق، عاشق رو شیدایِ معشوق کرد. عاشق از سوز و حرمان به چله نشست. بعدِ چله، سازش رو برداشت و شروع کرد به نواختن. وقتی نواخت، صداش رسید به گوش پریهای بازیگوش دریا و پریهای مهربان جنگل و پریهای خجالتیِ مرداب. اونها هم به وجد اومدن و همنوا با ساز عاشق آوازی بهشتی خوندن. از زیبایی اون آواز، ماهیها به رقص دراومدن. عاشق زد و پریها خوندن و ماهیها رقصیدن؛ اونقدر که همه مردم گیلان و مازندران هم عاشق شدن.
اما این وسط اوخوان و اوشان و اویجهبانو نتونستن این رقص و شادی رو تحمل کنن. نصرت خان و ابدال خان و قادر هم نتونستن. همه اونا از رقص ماهیها و صدای پریها و عشق دلدادهها بدشون میومد. اونا فقط شکمچرونی و خوشگذرونی رو دوست داشتن. از عشق چیزی سرشون نمیشد.
کرشمه و جمال، بیجان و نازخاتون، میرزاقاسم آشپز حکیم و امیردریامج عادل هم جلودارشون نبودن.
فقط یه چیز بود که میتونست جلوی اونا رو بگیره: دلِ شکسته.
پریکشی، شرحی است از افسانههای پریان گیلان و مازندران؛ از کولیهای مهاجر و قصهگو؛ از عشقهای بیوصال و از وصالهای کوتاه و بیفرجام؛ از خوانین و اجنه سیاهی که طاقت دیدن خوشی و خوبی و سرسبزی رو ندارن.
چاپ اول بهار ۹۹ هست اما نثر کتاب مثل روایتگریهای یه قصهگوی پیر و شاید کولی باشه که هر چه از افسانهها و تاریخ و باورهای بومی به یاد داره کنار هم گذاشته تا برای مردم کوچه و خیابون تعریف کنه. برای همین تو این رمان دنبال ترتیب زمانی منطقی نباشین. چه از نظر تاریخی چه از نظر خط روایت. گاهی انگار زمان صفویه هستی و گاهی زمان پهلوی. گاهی اول داستانی و گاهی آخر داستان. از میانهی داستانِ بیجانِ (بیژن) عاشق سر از داستان غریبشاه درمیاری و بعد برمیگردی پیش میرزاقاسم وقتی که خوراک میرزاقاسمی رو اختراع کرده.
این رمان سن و سال نداره. کافیه به داستانهای مرموز پریان علاقه داشته باشی و شروع کنی.
1 ماه پیش
5بهخوان
اصلا نمیتونم احساساتمو توصیف کنم🥲
خیلی دوستش داشتم
و برام دوست داشتنی بود جزو کتابهایی هستش که دوست دارم بازم بخونمش بدون اینکه دلمو بزنه برای بار دوم
فکر نمی کردم یه کتاب رندوم که صرفا به خاطر جلدش انتخابش کردم این قدر فانتزی قشنگی باشه🥺💞