دربارهی کتاب دریای ایمانانتشارات فرهنگ جاوید منتشر کرد:
در پی تحولاتی که در سدههای گذشته به دست اندیشمندانی چون
گالیله، دکارت، کانت و هگل در علم و فلسفه و تفکر تاریخی
صورت گرفت، باورهای کهن و اعتقادات جزمی فرو ریخت و
نظمی نو پدید آمد. جزمهای سنتی که از بین رفت، انسان یکه و تنها
ماند و چارهای نداشت جز اینکه به منابع و تدابیر خویش متوسل
شود. در این میان موجی تازه برخاست و شماری از اندیشمندان از
کیرکهگور و نیچه گرفته تا فروید و یونگ و ویتگنشتاین تلاش
کردندکه مسیحیت را از باورهای انحصاری رهانیده و به سوی نوعی
کثرتگرایی سوق دهند. کتاب حاضر کوششی است برای نشان
دادن گام به گام آنچه در این مسیر روی داده است و صورتهای
تازهای که در شرف روی دادن است.
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
کتاب در اوائل کمی کشدار و شاید کسل کننده بود ولی هر چه جلوتر میرفتم جذابتر و تکاندهندهتر میشد. انتهای کتاب و قسمت نتیجه آن انقلابی و بنیانکن افکار و سازنده جدید فکرهای من در مورد خدا شد. مفهوم و باور من به خدا با خوندن این کتاب کاملا صیقل خورد و دیگه اون تفکرات کاملا از نو برام ساخته شد و خیلی شفافتر در ذهنم بازسازی شد.
به نوعی جواب این سوال که چی جوری بهشت و جهنم در همین دنیاست برای من کاملا واضح شد و دیدی جدید از معنویت برام به وجود آمد. لب مطلب کتاب اسطورهزدایی از مفهوم دین و خدا وانسانی، درونی و معنوی کردن این مفاهیم هست که با تبیین دین ناواقعگرا که دائما در تمام کتاب تکرار میشه مفهوم انسانمداری بودن دین و خدا و معنویت وضوح بهتری پیدا میکنه.
بهتره چند تایی از جملات کتاب رو بیارم:
خدا چکیده ارزشهای ماست. خدا به زبان ساده وحدت آرمانی همه ارزشها، تکلیف ارزشها بر دوش ما و قدرت خلاق آنهاست.
دین چیزی نیست مگر ارزشها که در نهادهای اجتماعی ما ودر اعمال ما تجلی مییابد. دین هر چه بیشتر نضج مییابد تسلیهای جزمی کهن آن و ساختارهای پوسیده قدرت ستمگر اجتماعی و روانی که با آن جزمیات همراه است ، رفته رفته ناگزیر از بین میرود. ولی وظیفه تاریخی دین یعنی تجسم ارزشهای ما، گواهی و نگهداری آنها، نمادین کردن و تحقق بخشیدن آنها در حیات انسان، به حال خود باقی میماند. پرده توهمی تاکنون عملکرد دین را نهان داشته بود. این پرده که سرانجام کنار برود، کار رین بسی بهتر انجام میپذیرد.
2 سال پیش
5بهخوان
دان کیوپیت طی بررسی تطور تاریخ فلسفه علم و تمدن در این کتاب نشان میدهد که چطور عقل مدرن عرصه را برای دین تنگ کرده و آن را از حیطه استدلال و برهان خارج کرده است. حالا اما تنها گریزگاه دین جایی است خارج از عقل و معرفت مرسوم. برای ایمان داشتن باید از هرگونه یقین عینی عقلانی چشم پوشی کرد و سراغ دین را فقط در حیطه عمل گرفت و توقع هیچگونه واقع نمایی از آن نداشت. به عبارت دیگر حالا دین عرصه ناواقعگرایی است و این یعنی به وجود عینی هیچ یک از مفاهیم دینی من جمله خدا و معاد نمی توان و حتی نباید باور داشت. یکی از تاثیرگذارترین اتفاقات این کتاب برای من، تفصیل همین امر است که چطور وقتی دین را از عرصه ی عقل نظری کنار می زنیم ناچار به ورطه ناواقعگرایی و عدم قطعیت می افتیم. دریای ایمان به خوبی نشان می دهد که چگونه در دوران مدرن این عدم قطعیت، همیشه انسان را در وضعیتی پیچیده و تراژیک قرار خواهد داد!؟
کیوپیت معتقد است مسیحیت اساسا گرایش به همین دین انسانگرای ناواقعگرا دارد و اگر در طول تاریخ تغییری در این فهم از دیانت بوجود آمده حالا دوباره در حال بازگشت به ریل اصلی است اما با توجه به شباهت شدید ادیان سامی شاید این سوال قابل طرح باشد که آیا مسیحیت اینگونه بوده یا انسان غربی با توجه به صبغه یونانیش ناخوداگاه همه چیز حتی دین و مسیحیت را انسان مدار تفسیر می کند؟یا شاید بتوان اینگونه گفت که برای من به عنوان مخاطبی که فهمی غیر غربی از عالم دارد شاید این تفسیر از دین با تمام جذابیتش نقطه فهم ناشدنی و بی معنی زیاد دارد. و توضیحات و توجیهات نویسننده اصلا کافی نبود!
1 سال پیش
4بهخوان
کتاب بسیار خوشخوان و روانی است، اگر میخواهید با رویکرد جدیدی نسبت به دین آشنا شوید این کتاب را بسیار توصیه میکنم.
دان کیوپیت ناواقعگرا است.
1 سال پیش
یکی از بهترین کتابهایی که درباره تاریخ تفکر غربی خوانده ام.