دربارهی کتاب جنگانتشارات افراز منتشر کرد:
شاید کور باشم، اما هنوزم یه انسانم. حق منه که بهم احترام گذاشته بشه. من توی جنگ بودم. من اون بیرون، از کشورم، خانوادم، پدرم و مادرم، زنم و بچههام دفاع میکردم. هر روز و هر شب مرگ رو جلوی چشام دیدم. میخوام اینطوری حس کنم که داری نگام میکنی. اونوقت کمتر احساس تنهایی میکنم. بعضی وقتا حس میکنم که فقط باید بلند شم و یه چراغ روشن کنم، بعدش میتونم ببینم...واضحو راحت، شاید اگه قبل از این نمیدیدم و نمیدونستم که دنیا چه شکلیه، اونوقت تحمل این تاریکی برام راحتتر بود. الان انگار دنیا برایم مرده، هر طرف میرم به این فکر میکنم که هرچیزی چه شکلی بوده، اما دیگه اینطوری نیست. شاید خیلی چیز زیادی واسه دیدن وجود نداشته باشه. شاید وقتی همهچیز گفته شده و هرکاری بگی انجام داده شده، آدم باید واقعا ممنون باشه که نمیتونه ببینه. قبلا بهتر بود. من چیزایی رو تجربه کردم که هیچ انسانی تجربه نکرده، صدام رو میشنوی؟ میشنوی چی دارم میگم؟ میشنوی؟
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه