کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب باغ مهتاب (نشرعلی)انتشارات علی منتشر کرد:شاید همه ی اتفاقات خواب بوده و هیچ وقت نه شبی بود و نه بارانی و نه صدایی. خیلی که گذشت من لبریز شدم و قلبم به تکاپو افتاد. باید صدایش را می شنیدم باید باور می کردم. بالاخره تماس گرفتم تا صدایش را شنیدم. همه ی حرف هایی که تمرین کرده بودم فراموشم شد. حال و احوال پرسی کردم و بدون هیچ حرف اضافه ای خداحافظی.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر افسانه نادریانمشاهده همه