کتاب|

عمومی|

داستان|

اروپای غربی

درباره‌ی کتاب عشق زن خوبانتشارات قطره منتشر کرد: پنج داستان بلند خواب مادرم در طول شب یا زمانی كه او خواب بود، برف سنگینی آمده بود. مادرم از پس پنجره‌ی هلالی بزرگی، مثل آن‌هایی كه شما در خانه‌های مجلل یا ساختمان‌های عمومی قدیمی می‌بینید، بیرون را نگاه كرد. او از همان بالا به چمن‌ها و بوته‌زارها، پرچین‌ها، باغ‌های گل و درختان نگاهی انداخت. روی همه‌چیز را چند لایه‌ای از برف انبوه پوشانده بود كه بدون ‌وزش باد، همان‌طور دست‌نخورده و یك‌نواخت به‌جا مانده بود. سپیدی برف‌ها مثل وقتی كه نور آفتاب می‌تابد، چشم‌ها را آزار نمی‌داد. این سپیدی، سپیدی برف زیر آسمان صاف پیش از سحرگاه بود و همه‌چیز كاملاً آرام بود. بااین‌حال انگار چیزی سر جایش نبود. در این منظره اشتباهی به چشم می‌خورد. همه‌ی درختان، بوته‌ها و گیاهان، مانند نیمه‌ی تابستان، كاملاً به بار نشسته بودند. چمن‌زاری كه خودش را از زیر برف‌ها نشان می‌داد، در قسمت‌هایی كه از بارش برف در امان مانده بود، سبز و تازه بود... عشق زن خوب از چند دهه‌ی گذشته در «والی» موزه‌ای برپا شده است كه به حفظ و نگهداری عكس‌ها، دستگاه كره‌‌‌گیری، زین و یراق اسب‌ها، صندلی قدیمی دندان‌پزشكی پیر، دستگاه دست و پاگیر سیب پوست‌كن و اجناس نادری مانند عایق‌های شیشه‌ای ـ چینی ظریف و قشنگی كه در تیر تلگراف استفاده می‌شود، اختصاص یافته است. هم‌چنین جعبه‌‌ی قرمزی در این مكان وجود دارد كه حروف «دی. ام. ویلنز ، عینك ساز»، روی آن چاپ شده‌است، با یادداشتی در كنارش: «این جعبه‌‌ابزار یك عینك‌سا‌ز است، گرچه چندان قدیمی نیست، از جنبه‌ی محلی اهمیت دارد؛ از آن جهت كه به آقای دی. ام. ویلنز تعلق داشته است، كه در سال 19 در رودخانه‌ی «پرگرین» غرق شده است. این جعبه از آن سانحه سالم بیرون آمده است و احتمالاً اهداكننده‌ی ناشناسی آن‌ را پیدا كرده و برای مجموعه‌ی ما فرستاده است...
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر آلیس مونرومشاهده همه