دربارهی کتاب بازی بزرگبازی بزرگ: داستان حماسی پشت پرده ی تیتر های امروزیشرح مسحور کننده ی پیتر هاپکرک از مبارزه ی بزرگ امپراتوری برای برتری در آسیای مرکزی به عنوان خوانشی ضروری از میراث آن دوران که امروزه خود را نشان میدهد، مورد استقبال قرار گرفته است.بازی بزرگ بین بریتانیای دوره ی ویکتوریا و روسیه ی تزاری در زمینهای متروک از قفقاز تا چین، بر سر گذرگاههای خلوت پارمیر و قراقورام، در بیابانهای شعلهور کرمان و هلموند و از میان شهرهای کارواننشین جاده ی ابریشم قدیم برگزار شد. قدرت هایی که برای کنترل دسترسی به ثروت های هند و شرق تلاش می کنند. زمانی که بازی برای اولین بار شروع شد، مرزهای روسیه و هند بریتانیایی 2000 مایل از هم فاصله داشتند. در پایان، این فاصله در برخی نقاط به بیست مایل کاهش یافته بود. اکنون، در خلاء ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بار دیگر صحبت از سربازان روسی به میان آمده است که «انگشتان را در اقیانوس هند فرو می برند».واشنگتن پست گفته است که "هر داستانی که پیتر هاپکرک لمس می کند کاملا جذاب است." در این روایت گیرا، او داستانی نفس گیر از جاسوسی و خیانت را از طریق تجربیات واقعی شخصیت های رنگارنگ آن بازگو می کند. بر اساس تحقیقات دقیق و تحقیقات در محل، این تاریخ در هسته ی ژئوپلیتیک امروزی است.کتاب بازی بزرگ توسط رضا کامشاد ترجمه شده است. این کتاب را انتشارات نیلوفر منتشر کرده است.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
این کتاب به تاریخچهی رقابتهای روسیه و بریتانیا در منطقهی آسیای مرکزی میپردازد. بریتانیاییها که هند را در تصرف خود داشتند دائماً در ترس از رقیب کشورگشای خود بودند که مبادا از طریق گردنههای افغانستان و هیمالیا به مناطق تحت تسلط آنها نفوذ و حمله کنند. طبق گفتهی کتاب، «روسها در طول چهار قرن مدام قلمرو خود را به مقیاس ۵۵ میل مربع [احتمالاً مایلمربع. هر مایل برابر با ۱/۶ کیلومتر در روز، یعنی حدود ۲۰۰۰۰ میل مربع در سال، گسترش داده بودند. در آغاز قرن نوزدهم مسافتی متجاوز از ۲۰۰۰ میل دو امپراتوری بریتانیا و روسیه را در آسیا از هم جدا میکرد. در پایان قرن، این مسافت به کمتر از چندصد میل، و در قسمتهایی از نایحه ی پامیر به کمتر از ۲۰ میل کاهش یافته بود.» شاید اکنون که چندین کشور میان روسیه و هند فاصله است، برای ما سخت باشد درک خطر روسیه برای هند بریتانیا، اما باید بدانیم که منطقهی ترکستان چین، که اکنون به آن استان زینجیانگ میگویند، و تبت چین، که بیابانی بیآبوعلف و مرتفع است، در آن زمان اسماً تحت حکومت چین بوده، اما تقریباً خودمختار بودهاند و چین بهخاطر ضعف ناشی از تهدیدات اروپاییها نسبت به پکن و احتمالاً بهدلیل ارزش نهچندان زیاد این قلمروها تا مدتها در آنجا اعمال حاکمیت نمیکرده. در یکی از قسمتهای جالب کتاب، نویسنده میگوید که وقتی حاکم ترکستان در مقابل حکومت مرکزی چین ایستاد، چینیها لشکری به آنجا فرستادند، اما این لشکر چنان کند حرکت میکرد که خوراک خود را خودش میکاشت و بعد از چهار سال به مقصد رسید. البته، دروازهی هند افغانستان بوده نه چین.
افغانستان، طبق تصویری که کتاب ارائه میده، هرچند سرزمین یکپارچهای بوده، به این معنا که ایدهای بهنام افغانستان وجود داشته، اما همیشه حاکم کابل نمیتوانسته بر کل سرزمین اعمال قدرت کنه.
از سوی دیگر، شهرهای آسیای مرکزی، از جمله خیوه، سمرقند و بخارا، که برعکس افغانستان دولتشهر بودهاند، کمکم و با سختی زیاد به زیر اقتدار تزار درمیآیند. یکی از داستانهای شکست روسها مربوط به اولین تلاش آنها برای برقراری ارتباط با حاکم خیوه است که حاکم خیوه با نیرنگ همهی فرستادگان را می کشه و باعث میشه تا دهها سال روسها به آن سمت حرکت نکنند. یکی از موانع بزرگ ارتباطی وجود کویر قراقوم در حد فاصل دریای خزر و شهرهای اصلی آسیای میانه بوده است [با قراقروم پاکستان اشتباه نشود. برای ما که دریای خزر را با آبوهوای مازندران و گلستان و گیلان بهیاد میآوریم، وجود بیابانی شنی در مناطق شرقی دریای خزر عجیب است، بهخصوص که تصویری که از ترکمنستان امروزی در ذهن ما است با شهرهای سرسبزی مثل عشقآباد گره خورده، اما طبق گفتهی ویکیپدیا، ۸۰درصد از مساحت ترکمنستان را این بیابان تشکیل میدهد. بیآبوعلفی این کویر را وجود ترکمنهای مهاجم و بردهفروش خطرناکتر میکرده است. بااینحال، روسها از مسیر دیگری، از مسیر دریاچهی آرال و رودخانهی جیحون، خود را به آسیای مرکزی میرسانند و سه شهر پیشگفته را به تصرف خود درمیآورند. البته فرآیند این فتوحات در کتاب بهتفصیل شرح داده شده و من کل کتاب را خلاصه میگویم. روسها سرانجام با به زیر یوغ آوردن ترکمنها از بندر کراسنوودستک در شرق خزر و از طریق کویر قراقوم راهآهنی میکشند که تا نزدیکی افغانستان میرسد، افغانستانی که دروازهی هند بوده است و همهی فاتحان از گردنههای این کشور به هند حملهور میشدهاند.
امیدوارم بعداً ادامهاش را هم بنویسم.