کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب کتیبه ژنرال (2)انتشارات شهید کاظمی منتشر کرد:هی چکس اطلاع ندارد در کتبه دواء یا تَل مورک برای ژنرال چه اتفاقی افتاده... باسل، مترجم خوش تیپ و قد بلند سوری: آشفته دوید و گفت: « ابو امین! دخیل.... دخیل» تمام پهنای صورت سرخ و سفیدش را دانه های ریز ریز عرق پوشانده بود و چشمانش انگار ازرق شامی، می خواست از حدقه بیرون بزند. - چی شده باسل؟ باسل طوری از ژنرال گفت که انگار روح دیده. عین مادر مرده ها خراب شد روی خاک؛ نالید و صفات بیچارگی و درماندگی نثار خودش کرد: «رجل متزوج، عاجز المسكین... مخنت المغلوب...» - بلند شو به تو میگن رجل؟! خاک ریخت روی سرش و دو انگشتش را نشان داد. - سیدی من داشت دو زن با پنج اولاد. نیامد با ژنرال. مفهوم؟
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
3.5بهخوان
+دُرسه کاکو ما آردمون رو بیختیم و الکمون رو آویزون کردیم؛اَمو یه آن،شیطون رفت تو پوُسم که نکنه تو جنگ قسر در رفتم تا با سیل و سنگ کوه له و لورده بشم. -جالبه! +چی جالب بود کاکو؟ -این که ترس یکی مثل شما،از نوع کشته شدنه؛نه اصل مرگ!
1 سال پیش
4.5بهخوان
سلام. نویسنده رمان کتیبه ژنرال اکبر صحرایی است و اشتباه اسم ویراستار زده شده. رمانی خواندنی از تاریخ نیم قرن اخیر ایران. حوادث انقلاب ترورها، کودتاه و هشت سال جنگ لیران و عراق و در ادامه مدافعان‌حرم‌و داعش اثری داستانی و خواندنی از نویسنده حرفه ای معاصر . اسکندری شخصیت عجیب که راوی اتفاقات ناب و بکر است.
کتاب های دیگر اکبر صحراییمشاهده همه