دربارهی کتاب آداب کتابخواریخواندن کتاب راهی است برای کشف کردن، برای خیال کردن و آفریدن. خواندن راهی است برای زنده ماندن.
ما در دنیای عجیبی زندگی میکنیم که کلمات به صورت مداوم از معنا تهی میشوند. ارزشهای اخلاقی مرتب در معرض تهدید هستند. جبر زندگی، ما را مجبور به کارهایی میکند که خیلیهایشان را دوست نداریم و سرعت دنیای جدید، فرصت فکر کردن به این کارها را هم گرفته است. در این دنیای دیوانهوار، فقط در داخل صفحات کتاب است که کلمات باز هم همان معنایی را میدهند که همیشه داشتند. شجاعت، در آنجا شجاعت است و شرافت، شرافت. کلمات معنای واقعی دارند و به ما یادآوری میکنند که هنوز راهی برای نجات هست. خواندن مثل یک درمان است. یک شفای درونی. یک امید واقعی. چیزی که کسی نمیتواند آن را از ما بگیرد.
این کتاب تلاشی است برای سرک کشیدن به همین دنیای شگفتانگیز پنهان در میان کتابها و راهنمایی برای لذت بردن بیشتر از فرآیند خواندن. پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
یکی از بهترین کتاب هایی بود که برای کتاب باز ها نوشته شده. با خط به خط این کتاب میشه همذات پنداری و کیف کرد. خاطرات و نکاتی توی کتاب مطرح میشه که هر کتاب باز یا اهل کتابی باهاش برخورد داشته و درگیره. قلم احسان رضایی خیلی خودمونی و جذابه و واقعا انگار یکی مثل خودت نشسته کنارت و داره از یه عشق مشترک صحبت میکنه.
به نظرم اگر کتاب باز هستید و اهل کتاب ، این کتابو باید بخونید و لذت ببرید.
2 سال پیش
3بهخوان
به نام او
🔹️اول که این کتاب منتشر شد، راستش را بخواهید ناراحت شدم. به این خاطر که خودم طرح یک چنین کتابی را در ذهن داشتم و نزدیک پانزده یادداشت هم درباره کتاب و کتابخوانی نوشتهام. به طرح جلد هم حسودیم شد چون عاشق این عکس مرحوم نفیسی بودم و با خودم میگفتم گزینه خوبی برای طرح جلد کتاب هست.
🔸️من معمولاً از خریدن تازههای بازار سر باز میزنم که مهمترینش اولویتهاییست که لزوماً چاپ اول نیستند و چون مدتی از نشرشان گذشته از لحاظ اقتصادی صرفه در خرید آنهاست، ولی خب بعضی مواقع نمیشود مقاومت کرد، احسان رضایی کتابی درباره کتاب و کتابخوانی نوشته است، نویسندهای که آشنایی قدیمی است و به گردن تو و همسالان تو که کتابخوان شدهاند حق دارد و موضوعی که روز و شبت را در بر گرفته و از مواجهه مداوم با آن ناگزیری، دیشب به فروشگاه کیهان رفتم و از فروشنده محترم، کتابی درباره کتاب خریدم. از جایی که ده سال پیش در آنجا فروشنده کتاب بودم و اصلا ورود جدی من به این مقوله از آنجا شروع شد. الان که دارم اینها را مینویسم به این دقیقه پیبردهام.
🔸️کتاب مجموعهای از یادداشتهای یک کتابخوان حرفهای است و بازگوکننده دغدغههای او در این سالهای کتابخوانی است. نویسندهای که از وجوه مختلف با مقوله کتاب درگیر بوده. هم کتابخوان بوده هم خبرنگار کتاب هم ویراستار و هم نویسنده و ... کتاب از دقایق و نکاتی که بین تمام عشاق کتاب مشترک است پر است و از طرفی نثر رضایی که سالها در مطبوعات قلم میزند و دیگران را به کتاب و کتابخوانی فرامیخواند آنقدر جذاب است که خود مشوق خوبی برای خواندن بما هو خواندن است. کتابی جمع و جور و خوشخوان که مطالعهاش را به تمام رفقا توصیه میکنم.
🔹️در آخر اینکه حالا که کتاب را تمام کردهام نه تنها ناراحت نیستم بلکه خوشحالم چرا که یادداشتهای من تفاوت محسوسی با یادداشتهای جناب رضایی دارد، مشترکات کم نیست ولی خب شکل و ساختار و یا برخی از مواردی که من میخواهم بگویم با این کتاب خوب تفاوت دارد. البته اگر روزی راضی بشوم که در قالب کتاب چاپش کنم. تا چاپ نشود انگار اصلا نوشته نشده.
2 سال پیش
5بهخوان
وقتی کتاب را میخواندم انگار که کتاب با صدای خود نویسنده در مغزم پخش میشد. انگار که نشسته باشد و خاطره تعریف کند.
من عادت دارم در کتاب هایم حاشیه مینویسم و زیر بخشهایی که دوست دارم بار بعدی که میخوانم به چشمم بیاید خط بکشم.
فرض کنید دارید حاشیهی کتاب می نویسید، یک هو می رسید به فصلی با نام «از متن به حاشیه، شما در کتابتان چیزی مینویسید؟» خشکم زد یک هو! مثل مجرمی که در حین ارتکاب به جرم دستگیر شده باشد! نفسم را حبس کردم و خودکار را معدوم کردم و رفتم که بخوانم که نویسنده چه مجازاتی را برای این متهم در نظر گرفته!
کتاب رفت جزو کتابهای حال خوب کنی که میتوانم به هر دوستی هدیه اش بدهم.
و خودم هم گاهی گاهی قدر چند صفحهی یک فصل درگیر خاطرهای شیرین از موضوعی شیرین به اسم کتاب شوم.
2 سال پیش
4بهخوان
سر سفره بهت تعارف می کنن بیا یه لقمه بزن. از بقیه اصرار و از تو انکار. حقم داری، سیر سیری،این وسط نگاهت میافته به یکی که جوری با ملچ مولوچ غذا می خوره که تویی هم که سیری به خودت میای می بینی نه، انگار بدت نمیاد یه لقمه بزنی. نیم ساعت که می گذره می بینی اونایی که داشتن اصرار می کردن که بیا یه لقمه بزن حالا دارن بهت تیکه می ندازن که حالا خوب شد گفتی سیرم!
آداب کتاب خواری آقای رضایی هم دقیقا همینطوری دچارتون می کنه. اصلا جوری این فرایند خرید کتاب،کتابای چاپ اول و ... تعریف می کنه که اگر کتاب خون هم نباشی بعد از خوندن این تعاریف هوس می کنی حالا بری یه کتاب(رمان،علمی،دایره المعارف و...) هم بخونی.
راستش من وقتی رمان می خونم حوصله ام سر میره بیشتر با اینجاش مشکل دارم که نویسنده بهت کلی جزئیات میده تا تو توی ذهنت بهشون تصویر بدی ولی من حوصله حلاجی کردن این همه جزئیات رو ندارم با اینکه حس تخیلم هم عالیه. ولی با خوندن آداب کتاب خواری گفتم برم یه سر هم به دنیای رمان و داستان بزنم.
کارآمد ترین بخش کتاب هم برای من "قصه ریش رستم بود "و راهکاری که بیان میشه. شخصی سازی کتاب باعث میشه ذهنت رو کامل درگیر کتاب کنی .به خودت میای میبینی چند ساعت گذشته و تو گرفتار فرایند شخصی سازی کتاب شدی.چه با نوشتن،چه با فکر کردن،چه با مباحثه ویا هر روش دیگه.
سعی کنید روند شخصی سازی کتاب رو برای خودتون یک اصل قرار بدید به نظر من مهم ترین قسمت کتاب خوانی هم همین قسمت هست.