کتاب|

عمومی|

خودیاری|

توسعه فردی

درباره‌ی کتاب تئوری انتخاب در اتاق مشاورهانتشارات سایه سخن منتشر کرد:دکتر گلسر در این کتاب با نشان دادن راه های رهایی از تهدیدهای بیرونی و گام های منتهی به آزادی درونی،به ما می گوید که این مسیر به طور عجیبی ساده است. البته گام نهادن در این راه شهامت و اعتماد می خواهد تا بتوانیم شیوه تفکرمان را تغییر دهیم ،اما روش معنا دار کردن چیزهایی که به نظر بی معنا می رسد تجربه شگفت آوری است.دکتر گلسر در این کتاب،راهنمایی عملی برای تغییر زندگی نوشته است و تاکید دارد که همواره تغییر از درون به بیرون انجام می گیرد. او با اشاره مستقیم به شرایط سخت وناگواری که در زندگی تجربه می کنیم،توضیح می دهد که نیازی نداریم قربانی گذشته یا محیط خود باشیم.او تلاش می کند به خواننده کمک کند با استفاده از تئوری انتخاب قربانی بودن را انتخاب نکند یا به قربانی بودن ادامه ندهد.تئوری انتخاب معتقد است هر چه بیش تر با مفاهیم روان شناسی آزادی بخش آشنا شویم و با آن زندگی کنیم،می توانیم افرادی موثرتر،والدینی خشنود تر،همسرانی رضایتمند تر و کارکنانی مولد و خلاق تر باشیم و سکان زندگی خود را ماهرانه تر در اختیار گیریم.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
3 سال پیش
4بهخوان
هرم مازلو را می‌شناسید؟ می‌گوید نیاز‌های ما چه طبقه بندی‌ای دارند و انسان‌ها باید از پایه‌ی هرم نیازهایشان برطرف شود و بیاید بالا. مثلن نیاز به مسائل حیاتی مثل آب و غذا و این‌جور چیزها در طبقه ی پایین هستند و هر چه می‌آید بالا نیاز‌ها جنسشان لوکس‌تر و معنوی‌تر و انتزاعی‌تر می‌شوند. «گشنگی نکشیدی که عاشقی یادت برود!» ضرب المثلی است که به صورت خیلی موجز توضیح می‌دهد هرم مازلو چیست! (نیاز‌ها به این ترتیب هستند: فیزیولوژیک، امنیت، عشق / تعلق، عزت نفس، خودشکوفایی). این آقای آبراهام مازلو مال سال‌های ۱۹۰۰ است و در آن زمان این نظریه را پرداخته. حالا بعد از حدود یک قرن، یک کسی به اسم آقای گلسر پیدا شده و گفته انسان می‌تواند انتخاب کند که حتا اگر نیاز‌های طبقه‌های پایین هرم مازلوش به هر دلیلی پاسخ داده نشد، باز هم برود به طبقات بالاتر بپردازد. به طور کلی آمده و گفته «با شکم گرسنه هم می‌شود عاشق شد!» این کتاب فصل فصل است. با این‌که هیکل درشتی دارد ازش نترسید! هر فصلش را می‌توانید به صورت مجزا بخوانید و لازم نیست از اول شروع کنید و تا تهش را یک نفس بخوانید.
2 سال پیش

با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش می‌شود.

به نظرم کتابش یه جورایی یادت می ده مسئولیت انتخاباتو به عهده بگیری و کلا انتخاب کنی ولی به طرز شگفت انگیزی خیالتو راحت می کنه:)
2 سال پیش
4بهخوان
خوبی این کتا اینه که میفهمیم برای حل خیلی از مشکلات به جای انتظار داشتن از بقیه برا انجام دادن یا ندادن خیلی کارها، نگرش خودمون رو تغییر بدیم. اینو یادمون باشه که تنها کسی که میتونیم روی رفتارهاش کنترل داشته باشیم خودمونیم و کنترل‌مون رو از روی بقیه افراد برداریم.
2 سال پیش
4بهخوان
ویلیام گلسر، روان‌پزشک آمریکایی در این کتاب ادعاهای جسورانه‌ای را مطرح می‌کند. او نظریه‌ای را بیان می‌کند که با باور بسیاری از مردم و حتی دانشمندان تا حدی ناسازگار است: اینکه رفتارهای ما بیش از آنچه فکر می‌کنیم تابع انگیزش‌های درونی است و محرک‌های بیرونی تأثیر کمی روی آن‌ها دارند، یا اگر هم دارند تأثیرشان غیرمستقیم است. حرف حساب ویلیام گلسر این است که ما به عنوان انسان، 5 نیاز اساسی در خود داریم که عبارت‌اند از: نیاز به بقا، نیاز به عشق و احساس تعلق، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی و نیاز به تفریح. وی سپس تصریح می‌کند که تمام رفتارهای ما در راستای ارضای این نیازها و ایجاد تعادل میان آن‌هاست. منظور او از اینکه تمام رفتارهای ما در این مسیر هستند این نیست که ما در این مسیر موفق نیستیم. اتفاقاً آنچه او بر آن تأکید می‌کند این است که ما گاهی رفتارهای اشتباه را برای ارضای نیازهای‌مان انتخاب می‌کنیم و همین باعث عدم موفقیت ما می‌شود. در نظریه‌ی او جایگاه روان‌درمانی، نشان دادن اهداف و نیازها و ناسازگاری رفتار فرد با آن‌هاست. گلسر معتقد است که از این طریق می‌توان افراد را نسبت به اشتباهات‌شان در رفتارهای‌شان آگاه و آن‌ها را به مسیر درستی بازگرداند که در نهایت موجب خشنودی و سلامت روان می‌شود. از ادعاهای جالب گلسر در این کتاب، استفاده‌ی تعمدی از اصطلاح افسردگی کردن به جای افسردگی است. نویسنده معتقد است که افسردگی کردن رفتار ما برای ارضای نیازهای‌مان است، در حالی که معمولاً راه به جای خوبی نمی‌برد. در واقع او می‌گوید ما افسردگی را انتخاب می‌کنیم چرا که موجب توجه دیگران به ما، کم شدن انتظارات آن‌ها و در نتیجه راحتی و رسیدن به نیازهای خود می‌شود، با این حال این انتخاب و این رفتار در درازمدت نتیجه‌ی مطلوبی ندارد. این ادعا البته بخشی از ده اصلی است که او در نظریه‌اش مطرح می‌کند. ده اصل تئوری انتخاب در حقیقت ده گزاره است که گلسر با یاری جستن از آن‌ها، دست به بازتعریف اختیار و آزادی شخصی می‌زند. در میان این اصول هم ادعاهای جالبی به چشم می‌خورد از جمله اینکه تمام مشکلات روان‌شناختی طولانی‌مدت، از مشکلات رابطه‌ای سرچشمه می‌گیرند. یا این ادعا که تمام آنچه از تولد تا مرگ از ما سر می‌زند رفتار است. تمام رفتارهای ما یک رفتار کلی است که از چهار مؤلفه‌ی به‌هم‌پیوسته‌ی عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی تشکیل شده‌است. و رفتارها انتخاب می‌شوند اما از میان چهار المان عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی، ما فقط بر روی عمل و فکر کنترل داریم و با انتخاب شیوه عمل و فکرمان و به واسطه آن‌ها احساسات و فیزیولوژی خود را نیز می‌توانیم کنترل کنیم. نقدهای بسیاری به بدنه و اجزای نظریه‌ی گلسر وارد است، از جمله اینکه این تئوری اساساً در مورد بهبود بسیاری از بیماران روانی ناتوان است و نمی‌تواند تغییری در آن‌ها ایجاد کند. شواهد علمی قابل توجهی از ناکافی بودن این نظریه در بعد درمانی در دست است ولی با این حال این کتاب و نظریه‌اش همچنان بسیار ارزشمند تلقی می‌شوند. از بسیاری از خوانندگان این کتاب شنیده‌ام که توانسته‌اند با استفاده از آموزه‌های تئوری انتخاب، رفتارهای ناسازگارشان را شناسایی و آن‌ها را به انتخاب خود تغییر دهند. به شخصه خود من نیز چنین تجربه‌ای داشتم. در حال حاضر فکر می‌کنم این کتاب شاید نتواند تمام مشکلات ما را رفع کند، اما دست‌کم نگاهی جدید به ما می‌دهد و از جهاتی می‌تواند باعث ایجاد تغییرات مثبت در ما شود. تنها ترجمه‌ی واقعاً خوب و دقیق این کتاب به زبان فارسی ترجمه‌ی دکتر صاحبی و نشر سایه‌ی سخن است. ایشان نماینده‌ و مدرس رسمی آکادمی تئوری انتخاب و شاگرد ویلیام گلسر بوده‌اند و این ترجمه را با تسلط به تمام ابعاد نظریه انجام داده‌اند.
کتاب های دیگر ویلیام گلسرمشاهده همه