کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب حفرهانتشارات چشمه منتشر کرد:رمان حفره، نوشته‌ی محمد رضایی‌راد، داستانی است شناور در زمان و تاریخ.رضایی‌راد یکی از مطرح‌ترین و شناخته‌شده‌ترین نمایش‌نامه‌نویسان و فیلم‌نامه‌نویسان چند سال اخیر است که کارگردانِ برخی از آثار نمایشی موفق خود نیز بوده است. آثاری مانند فعل یا فرشته‌ی تاریخ تنها دو نمونه‌شان هستند که بسیار خوش درخشیدند. اما او سال‌هاست داستان می‌نویسد و انتشار این رمان بیان‌گر میزان تسلط اوست بر تکنیک، تاریخ و البته لحن. رمان در روزهای آغاز جنگ بین ایران و عراق آغاز می‌شود.پسرکی عرب‌زبان در دهکده‌ای مرزی همراه خانواده‌اش زندگی می‌کند که ناگهان جنگ صاعقه‌وار بر آن‌ها فرود می‌آید. او حتی فرصت گریختن ندارد و باید در جایی پنهان شود. شاید یک حفره... از سویی، در زمان حال، تعقیب‌و‌گریزی در جریان است و پیونددهنده‌ی این دو داستان شاید باز هم یک حفره باشد... رضایی‌راد با ریتمی سریع، مکالماتی خوش‌آهنگ و استفاده از امکاناتی تاریخی که داستان به او داده رمانی نوشته که مخاطب را مدام غافل‌گیر می‌کند.وجدانی که هدف داستان اوست به زمان چنگ می‌زند تا بتواند نشانه‌های شر را یافته و آن‌ها را تماشا کند. اما این شر در همه‌ی جان روایت رخنه کرده است. آیا مردگان رستگار می‌شوند؟
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
5بهخوان
همین امروز، حدودا ساعت سه از کتابفروشی خریدمش و الان، هفت ساعت بعد، بالای سرش نشستم و زار می‌زنم برای این پسرک گِلیِ از هم پاشیده‌یِ رویِ جلد... جالب اینکه توی کتابفروشی صفحه‌ی اولش رو خوندم و نفهمیدم و نپسندیدم. بعد دلم نیامد دست خالی از کتابفروشی برگردم و خریدمش. بسیار بسیار بسیار پرکشش و خوش‌خوانه. دو داستان، فصل به فصل، به صورت موازی روایت می‌شن: داستان یک پسر عرب مرزنشین که روز اول جنگ، برای زنده ماندن داخل یک حفره پنهان میشه و داستان یک سرگرد که دنبال یک قاتله. پایانش به شدت درخشانه. خیلی. مطمئنا باز هم از این نویسنده می‌خونم.
2 سال پیش
‌ داستان‌هایی هستند که با توصیفات و شگردهای ادبی، جهانی زنده می‌سازند و مخاطب را با تصاویر تاثیرگذار جذب این جهان می‌کنند؛ داستان‌های دیگری هم هستند که با تعلیق و کشمکش و ماجرا مخاطب را با خود پیش می‌برند. رمان «حفره» از اندک‌شمار داستان‌هایی است که هر دو این‌ها را با هم دارد. داستان تعقیب و گریز قاتلی سریالی و کارآگاهی که به دنبال او است و در این راه با تنش‌ها و معماها و خطرات درخور توجهی رو‌به‌رو می‌شود؛ و داستان پسرکی در یکی از جزیره‌های هور که از ترس عراقی‌ها تونلی زیرزمینی کنده و پنهان شده است. محمد رضایی راد، قدرتمندانه مخاطب را به درون جهان داستان می‌کشاند و او را پابند قصه می‌کند. روایتی یک در میان، تا آن گاه که دلت نخلستان می‌خواهد بوی خاک و نموری تونل را با شرجی هور نفس بکشی و پیش از آنکه چنین جهانی دلت را بزند، ماجرای جذاب و ورق‌برگردان پلیسی، بلغزاندت به فصل بعد، جایی که اتفاقات پرشتاب دیگری به انتظارت نشسته‌اند و راهی جز ورق زدن و پیش رفتن در داستان برایت باقی نمی‌گذارند. قاتلی که اصرار دارد نشانه‌ و امضایش را در هر قتل برای سرگرد آگاهی‌ای که پیگیر اوست به جا بگذارد و غافلگیرش کند و چابکی‌اش را به رخ او بکشاند، سرگرد خبره‌ای که در کشاکش میان قانون و انسانیت، به هر روشی برای پیشگیری از قتل‌های بعدی چنگ می‌اندازد، پرستاری که گویی ارتباطی دوسویه با قاتل و کارآگاه دارد و صدالبته پسربچه‌ای که به زیستن در تونل‌های زیرزمینی که با دست خود کنده خو گرفته و شهر و عالم خود را در جهانی متفاوت از ما شکل داده است؛ «حفره» داستان چنین شخصیت‌هایی است که در پله پله وقایع داستان شخصیت‌پردازی می‌شوند و مخاطب را با خود در دل ماجرایی مخوف و پرهیجان همراه می‌کنند. کنار هم نشستن چنین شخصیت‌ها و ویژگی‌هایی از «حفره» داستانی پلیسی معمایی و در عین حال جدی ساخته که هم جهانی زنده و هم ماجرایی پیش‌برنده دارد و کتابی ورق‌برگردان پیش روی مخاطب می‌گذارد که نه تنها نمی‌توان آن را بست و کنار نهاد، که حتی نمی‌توان برای نفس‌گرفتنی زمینش گذاشت. داستانی از آن جنس، که اتفاقاً ادبیات داستانی این سال‌های ما از آن بسیار کم داشته و چه بسا که انتشارش جان تازه‌ای در فضای داستان معاصر بدمد و دایره مخاطبان داستان فارسی را به سهم خود گسترش دهد.
2 سال پیش
4بهخوان

با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش می‌شود.

کتابی که در حین خوندنش عمیقن با یک قاتل جانی همزاد پنداری کردم. قاتلی که دوستش داشتم وحتا چند روزی باهاش توی یه گودال زندگی کردم.
2 سال پیش
برای چون من که تشنه ی ادبیات جنایی است، این کتاب سیراب کننده بود ، مطالعه این کتاب بسیار لذت بخش بود برام، و قطعا به افرادی که این ژانر رو دوست دارن، توصیه میکنم.
کتاب های دیگر محمد رضایی رادمشاهده همه