اونقدر از این کتاب تعریف شنیده بودم که فکر می کردم یه کتاب بی نظیر و خفنه!
اما در واقع یک کتاب کلاسیک معمولی با توصیف های فراوان و پایان شاد بود که چند تا بچه کاراکترهای اصلی ش بودن.
11 ماه پیش
2بهخوان
نمیدانم کار کائنات است یا ذهن من تشابه بین کتابها برقرار میکند. بعد از "مادری که کم داشتم" خواستم یک چیز نوستالژیک ساده نوجوانانه بخوانم که باغ مخفی چسبید به دستم.
انگار نویسنده هم قبلا مادری که کم داشتم را خوانده! اینجا هم مادر مثالی و طبیعت به کمک کودک میآید تا زخمها را ترمیم کنند.
ترجمه مهردادیان را نپسندیدم، آنت را ترجمه کرده عمه، درحالیکه به خاله بیشتر میخورد.
فیلم 2020ش را هم دیدم. امروزیترش کرده بودند. مایههای اربابرعیتی و نژادپرستانه حذف شده بودند. بعد روانکاوانه تقویت شده بود. باگهای پیرنگی کتاب رفع شده بود. جای مادر مثالی، مادرواقعی نشسته بود و مری و کالین عاقبت رابطهشان با مادران درگذشته خود را ترمیم کردند. و البته روباه و کلاغ و سنجاب کتاب تبدیل شده بودند به یک سگ. احتمالا به این خاطر که با سبک زندگی امروزی همخوانی بیشتری داشته باشد.
4 ماه پیش
3.5بهخوان
اول که میخواستم کتاب رو بخونم فکر میکردم کتاب فانتزی ای باشه ولی یه کتاب کلاسیک و درام بود و این خیلی توی ذوقم زد:/
ولی کتاب نسبتا خوبی بود.داستان جالبی داشت.طی روند داستان برای شخصیت های اصلی هیچ مشکلی پیش نمیومد غیر اول های داستان.یه جورایی بیشتر به درد رده ی سنی کودک/نوجوان میخوره.
توصیفات قشنگی داشت و توی شخصیت پردازی شخصیت های خوب خیلی اغراق کرده بود،مثل شخصیت دیکون که با وجود پسربچه بودنش خیلی خیلی ازش توی کتاب تعریف میشد و شخصیتهای دیگه براش احترام قائل میشدند.
ولی تغییرات شخصیتها رو خوب نشون داده بود،مثل مری و کالین ولی خیلی سریع یهو تغییرات توی شخصیت ها ایجاد میشد،و از اون دست داستان هایی هست که همه چیز از سمت بدی به خوبی پیش میره.
از انتشارات قدیانی خوندم و ترجمه ش بد نبود.به نظرم ارزش خوندن رو داره ولی اگر قیمت براتون مهمه بهتره از کتابخونه ای ،دوستانتون یا...قرض بگیرید:)چون از اون کتابهای سلیقه ایه که امکان داره هرکسی خوشش نیاد.
3 ماه پیش
2.5بهخوان
بسم الحق؛
یک: یک داستان نوجوانانه.
دو: مشتاقم داستانی نوجوانانه بخوانم / بنویسم که شخصیت نوجوان نداشته باشد. میشود آیا؟
سه: داستانی در ستایش طبیعت (فقط از نوع اروپایی البته!) در حدی که مخاطب را مجاب میکند که طبیعت، بر هر درد بیدرمان دواست!
چهار: میشد داستان را با نصف حجم فعلی روایت کرد و به سرانجام رساند و آب هم از آبن تکان نخورد. اما امان از این رودهدرازیهای نویسندگان اروپایی!
پنج: نمیدانم آیا موسیقی بیکلام بسیار زیبای «سکرت گاردن» ربطی به این داستان دارد یا نه.
شش: این ترجمه، بسیار ناشیانه و برای نسل نوجوان نامناسب بود. خواستید بخوانید، بروید سراغ ترجمههای دیگر.