دربارهی کتاب دختران علیه دختراندر دختران علیه دختران یک اتفاق سهبار در فضا و حال و هوایی مختلف روی میدهد و هر بار تاثیری متفاوت بر شخصیتهای کتاب و سرنوشت آنها میگذارد. یک لحظه فکر کردم که ایکاش وقتی ترقه جلوی پایم ترکید، نقش بازی میکردم و حسابی میترساندمش و بعد فوری با خودم گفتم شاید دوباره فرصتی پیش بیاید. به خالهام گفتم: «استعداد مردنم خوبهها! به من هم یاد بده.«پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
دقیقا هدف این کتاب چه بود؟ نویسنده چه طرح خاصی را دنبال میکرد؟ اصلا نام کتاب در پی چه معنایی انتخاب شده است؟ دختران علیه دختران یعنی دختران با لج کردن با پسران هم خودشان را بیشوهر میکنند هم اسباب ازدواج پسران را از بین میبرند؟ چرا خط آخر هر داستان باید راجع به ازدواج حتما یک افاضهای میکرد؟ اصلا راوی این کتاب که ظاهرا دختری ده-یازدهساله بود چرا باید راجع به ازدواج صحبت میکرد و مخاطب این کتاب که دختری ده-یازده ساله است چرا باید ارتباط دوستانهاش با همبازیان پسرش را در پس پردهٔ ازدواج تفسیر کند؟ اصلا این آقای نویسنده چه اصراری دارد که راویان یا کاراکترهای اصلی داستانهایش دختر باشند؟ او که دنیای دختران را نمیشناسد چرا از دختران مینویسد؟ چرا این قصه از زبان کاراکترهای پسر داستان روایت نمیشد؟ توصیف دعواهای خاله شبنم و پدر راوی چه کارکرد خاصی در داستان داشت؟ چپاندن مفهوم ازدواج در انتهای داستانها چه لزومی داشت؟ اصلا انتخاب عنوان زشت برای داستان اول چه وجه تسمیهای دارد؟ اگر نویسنده صرفا برای گرامیداشت ارزشهای اخلاقی و حفظ روابط دوستانه و صمیمی این کتاب را مینوشت و نتیجهگیری را به ازدواج نمیدوخت کتاب بهتری نمیشد؟
خداوکیلی ننویسید از اینجور چیزها.
1 سال پیش
3بهخوان
سه یا دو؟
سه
به خاطر جسارتش
0 سال پیش
2بهخوان
ایدهی داستان رو دوست داشتم که یه اتفاق رو تو حال و هوا و فضاهای متفاوت بیان کرد، متن روون و طنزی داشت، ولی از اینکه آخر همشون به ازدواج اشاره و ختم میشد زیاد خوشم نیومد. نتونستم بین اسم کتاب و داستان ارتباطی پیدا کنم و نمیدونم هدف نویسنده از انتخاب این اسم چی بوده یا حتی از خلق این داستان، اما این کتاب برای من ارزشمنده چون یه هدیه از طرف یه دوسته و خوندنش برام لذتبخش بود✨
1 سال پیش
3بهخوان
کتاب شامل ۳ داستان است. در هر سه آنها شخصیت اصلی و فضا و مکان یکی است. دختری نوجوان که به خانه جدید اثاث کشی کرده و در خانه روبرویی آنها خانواده ای با یک پسر نوجوان زندگی می کنند. شخصیتهای خانواده پسر هم در ۳ داستان یکی است فقط شخصیت پسر است که تغیی می کند.
در داستان اول پسر نوجوان دشمن اوست و با هم سر جنگ دارند.
در داستان دوم پسر رقیب اوست.
در داستان سوم پسر رفیق اوست و از هم خوششان میآید.
همه اینها علاوه بر خلق و خوی پسر به رفتاری مربوط می شود که او در اولین برخورد با دختر میکند.
کتاب سبک و روانی است. نمیشود اسم رمان روی آن گذاشت. شخصیتها کمی اغراق شده هستند و به تیپ شبیهند.