کتاب|

عمومی|

داستان|

لاتین

درباره‌ی کتاب زیباترین جای جهان این جاستانتشارات مروارید منتشر کرد: تو مدام از کارهایی که در گذشته انجام نداده ای یا آن ها را بد انجام داده ای گلایه میکنی.طوری که انگار این کار فایده ای دارد.چرا خودت را نمی بخشی و به خودت یادآوری نمیکنی که همیشه بیشترین تلاشت را کرده ای؟انسان ها این حق را دارند که به تدریج کامل شوند. لازم است گذر عمر چیزی جز موی سفید برای ما به ارمغان بیاوردو از این رمان رایحه ی خوش شکلات داغ به مشام میرسد و مانند داستانی فلسفی ست رمانی جادویی که سرشار از شاعرانگی و اندیشه های مثبت است.رمانی که حقیقتا حال خواننده را بهتر میکند.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
4بهخوان
داستانی آرام، دوست داشتنی و تاثیر گذار...حاوی یاد آوری هایی که نیاز داریم بارها و بارها به شکل های مختلفی بشنویم تا شاید کمی در ما تاثیر کند... جمله ای از مترجم کتاب: به باور دیگران کار داریم چون خود باور خاصی نداریم به افکار دیگران کار داریم چون خود حوصله اندیشیدن نداریم به موفقیت دیگران کار داریم چون خود توان موفق شدن نداریم نگاهمان همیشه به دیگران است به بیرون است به هرچیزی هست جز به خودمان هر جا که باشیم در آرزوی جای دیگریم این جا و آنجا فرقی نمی کند اینجا در جست و جوی آنجاییم و آنجا در آرزوی اینجا شاید خوشبختی در جای خاصی نباشد شاید این نگاه ما به زندگیست که خوشبختی را میسازد شاید لازم باشد برای خوشبخت بودن چگونه اندیشیدن را بیاموزیم و با جسارت بیشتری زندگی کنیم چرا که در پایان زندگی آنچه بیش از مرگ باید از آن بترسیم این است که زندگی نکرده باشیم.کسی که میخواهد پرواز کند نباید از پریدن بترسد اگر درست زندگی کردن را بیاموزیم هر جا باشیم زیباترین جای جهان همانجاست جمله هایی از کتاب: افکار ما شبیه ابرهای گذرا هستند ما مسئول اعمالمان هستیم نه افکارمان خوشبختی این است که انتظارش را بکشی فقط کافی است ریسمانی که تو را به گذشته وصل کرده را پاره کنی جریان زندگی خود ترتیب بقیه چیزها را میدهد وقتی ما لحظات خوشبختیمان را دفن  میکنیم از بهترین داراییهای خودمان چشم پوشی میکنیم...این لحظات را نباید دور انداخت جادو در زمان حال اتفاق می‌افتد آیا معنی خوشبختی همین بود؟که انسان احساس کند زیباترین جای دنیا همانجاییست که او قرار گرفته اوج خوشبختی را فقط زمانی میتوانیم بچشیم که خیلی بالا یا خیلی پایین افتاده باشیم مسئله بر سر تضاد است آنهایی که همیشه بر سر جریان موافق احساسات شنا میکنند نمیتوانند مفهوم زندگی را درک کنند درس چاه اینست که باید گاهی گرفتار اعماق شوی تا آسمان را درک کنی بدترین اتفاقات زندگیت را مرور کنی و سعی کنی به چیز های  خوبی که از دل آن وقایع بیرون آمده فکر کنی هر احساسی وابسته‌ای دارد احساس ناراحتی کردن نشان میدهد که ما قادریم شاد هم باشیم...وقتی تنهایی متوجه میشوی چقدر در کنار دیگران احساس خوبی داری این خبر خوبی است باید درد بکشی تا قدر خوشبختی و درد نداشتن را بدانی این خبر خوبی است برای همین است هیچ وقت نباید نگران ناراحتی تنهایی یا درد باشی چو آنها ثابت میکنند شادی عشق و خوشبختی وجود دارند
کتاب های دیگر فرانسسک میرالسمشاهده همه