کتاب|

عمومی|

داستان|

ترک

درباره‌ی کتاب مرگ تک فرزند دوماز آفریدن قهرمانان داستانهایت و این که این شخصیت ها هنوز زنده هستند چه احساسی داری؟ در ورای این سوال سخنی از ساراماگو به ذهنم رسید که می گوید: «نویسندگان می توانند شخصیت های بیافرینند که از انسانهای معمولی عمر بیشتری داشته باشند»، آیا شخصیت محبوبی در داستان هایت وجود دارد که قرابتی با تو داشته باشد و احساس کنی که هنوز زنده است؟ برای من، شخصیت اشرف در رمان مرگ تک فرزند دوم زنده ترین شخصیتی است که تا حد زیادی به خود من شبیه است. چرا؟ شاید تعبیر این امر کمی دشوار باشد، اشرف در وضعیت تک فرزندی زندگی می کند، من نیز تک فرزند بودم. تک فرزند پسر در میان تعداد زیادی از خواهران. کودکی خود را در میان تعدادی از خواهران به سر بردم. همچنین هر دوی ما در وضعیت نارضایتی از جهان به سر برده ایم. البته دلایل این عصیان و ناراحتی شاید متفاوت باشد، اما بر این باورم هر دوی ما در نوجوانی و کودکی خود دارای تجربه های مشترکی هستیم. مرگ تراژیک او شاید تصویری از مرگ کودکی من باشد. همان اندازه که مرگ اشرف مرگی سیاسی است و به دست عده ای از مردم و دوستانش کشته می شود، به همان اندازه شبیه به مرگ کودکی من است. درست است که من برادر نداشته ام. اما به نوعی میتوان مرگ اشرف را نماد و سمبل مرگ دوران کودکی دانست، که در آنجا بسیار به زندگی من شبیه است. (از مصاحبه با بختیار علی، در رادیو کردی، برنامه زایله)
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
4بهخوان
مرگ تک فرزند دوم روایت شاهدان قتل پسری است که پدرش مشخص نیست. شاهدانی که هر یک بر حسب دیده‌ها و احساسات خود داستان را تعریف میکنند. درون مایه‌ی داستان حس و حال استبداد در عراق زمان صدام رو در خودش داره و در کل داستان جالب و خوبیه‌ه
کتاب های دیگر بختیار علیمشاهده همه