ترجمه فارسی این کتاب زیاد تعریفی نداره و من ترجیح میدم نسخه انگلیسیشو بخونم اگه بتونم پیداش کنم.
1 سال پیش
3بهخوان
«زشتِ زیبا یا زیبای زشت»
-(اولین کتابی است که از موراکامی میخوانم)
برای من این کتاب ساخته شده از تضاد هاست، به همین خاطر است که نمی دانم زشتی است که زیبایی هایی دارد یا زیبایی که زشتی هایی.
نویسنده خود زندگی سالمی دارد ولی کاراکتر هایش خیر، اکثر قریب به اتفاقشان درگیر روابط نامشروع.
از عشق حرف میزنند ولی خیانت میکنند.
افرادی عادی هستند ولی در واقع اصلا عادی نیستند.(نه اینکه برای خواننده واقعی به نظر نرسند)
ورزش میکنند و به غذایشان اهمیت میدهند ولی تقی به توقی میخورد مشروب میخورند (به نظرم سلامتی تندرستی با مشروب در تضاده)
می دانند چیزی درست نیست ولی فرض میگیرند که درست است.
اسم کتاب هم ۱۹۸۴ است هم نیست.
هم برادر بزرگ دارد هم آدم کوچولو.
هم جملات قصار دارد هم جملات هرجایی.
جالب اینجاست، با اینکه سانسور کتاب با خود نویسنده نبوده ولی سانسور کتاب هم دارای تضاد است: با اینکه سانسور شده ولی انگار سانسور نشده😐😂(این نشون دهنده اینه که نویسنده جوری مسائل جنسی-با جزییات فراوان- رو به داستان پیوند زده که قابل جدا شدن نیست)
و خیلی تضاد هایی که یادم نمیاد...
نویسنده قلم خوبی دارد و در بیان جزییات ماهر است( بخصوص لباس، غذا و ...)
در جلد ۱ آنچنان وارد رئالیسم جادویی نمیشوید
کاراکتر ها واقعی به نظر میآیند.
در آخر نمی دانم
آیا این کتاب را دوست دارم یا نه؟
میخواهم ادامه بدهمش یا نه؟
توصیه بکنم یا نه؟
0 سال پیش
2بهخوان
جالب نبود....
کتاب اول رو در یک روز خواندم ، نویسنده خیلی داستان رو کش داده بود و به هیچ جایی نمیرسوند
تا فصل ۸ کتاب دو خواندم و ول کردم
1 سال پیش
3بهخوان
ضیافت و شبنشینیِ والامقامها فئودور داستایفسکی، آنتوان چخوف، لئو تولستوی، جورج اورول، فردریش نیچه، کارل یونگ، ویلیام شکسپیر، هربرت جورج ویلز و لوئیس کارول در افکار عالیجناب هاروکی موراکامی!
هرچه نوشتم و نوشتم، نتوانستم توصیفی پختهتر، کاملتر و راستینتر از توصیف فوق برای این غول سهجلدی بنویسیم.
گفتار اندر دنیای وان-کیو-عیدی فور
اغلب خوانندگان و علاقهمندان موراکامی به درستی دنیای افکار او را به دو قسمت «رئال» و «رئالیسم جادویی» تقسیم میکنند اما موراکامی یکبار هفده سال قبل از ابررمان «کافکا در ساحل» اقدام به نوشتن و انتشار «سرزمین عجایب بیرحم و تهدنیا» کرد و در آن در عین اینکه سبک نوشتارش همان رئالیسم جادوییِ شخصیسازی شدهی خودش بود اما گاه به گاه در بخشهایی از کتاب پا به دنیای «سایفای» یا علمی تخیلی میگذاشت و در این رمان هم همانکار را تکرار کرد، پس پیش از هرچیزی عرض میکنم که این کتاب فقط و فقط یک رمان عاشقانه به سبک رئالیسم جادویی نیست و گاه وارد فضای علمی تخیلی میشویم.
وقایع این کتاب در سال ۱۹۸۴ میلادی رخ میدهد و شخصیتهای اصلی کتاب دختری به نام «آئومامه» و پسری به نام «تنگو» هستند که در دوران کودکی در یک مدرسه حضور داشتند و تجربهی گرفتن دست همدیگر به آنشکلی که در کتاب میخوانیم آغاز ماجراهای عاشقانهی آنها سالها سال بعد در ۱۹۸۴ خواهد بود.
در این کتاب با دو دنیا مواجه خواهیم شد:
نخست دنیای واقعی در سال ۱۹۸۴ که اگر سوزن به بدن خود فشار دهیم بیدرنگ از آن خون بیرون خواهد آمد و دوم دنیای وان کیو عیدی فور که دنیاییست که در آسمان آن ماه برای خود همدمی یافته و ما دو ماه در آسمان میبینیم و تماشای این دوماه اتفاقات زیاد و هیجانانگیزی از جمله حملهی «آدمکوچولوها» به دنیای ما را رقم خواهد زد... .
پدر یا بهتر است بگویم ناپدری تنگو مسئول جمعآوری حق اشتراک شبکه NHK است و همین کافیست تا آوردن نام تنگو و شبکه و ماجرای پدرش شما را به یاد داستان کوتاه «شهر گربهها» بیندازم :)
بله خود خودشه و موراکامی در این غول سهجلدی داستان شهر گربهها را به زیبایی هرچه تمامتر بسط میدهد و تمام علامت سوالهای ذهنتان را از بین خواهد برد.
و از آنطرف مادر آئومامه عضو یک فرقهی مذهبی از شاخههای مسیحیت است که داستان تبلیغ فرقهی آن را در داستان کوتاه «همهی بچههای خدا حق دارند برقصند» و فیلم اقتباسی که از آن ساخته شده بود بخشی از آن را خوانده و تماشا کردهایم.
تنگو از اینکه هر یکشبه با پدرش به جهت جمعآوری حق اشتراک و آئومامه به جهت اینکه هر یکشنبه با مادرش جهت بردن تراکت تبلیغات با پشت کردن به تفریح و بازی با همکلاسیهایشان خسته شده بودند از خانوادهی خود هر یک به شکلی که در کتاب میخوانیم جدا میشوند و به سراغ زندگی خود میروند.
داستان در جلد اول و دوم کتاب به صورت زوج و فرد و به ترتیب ماجراهای آئومامه و تنگو را نقل میکند و در جلد سوم شخصیتی به نام یوشیکاوا به آنها اضافه میشود و این یعنی در جلد سوم به ترتیب فصول سه گانه داستانهای این یوشیکاوا، آئومامه و تنگو را میخوانیم تا اینکه به فصل نهایی یعنی آئومامه و تنگو برسیم.
آئومامه مربی موفق بدنسازی و ایروبیک است و تنگو معلم ریاضی و همچنین یک ستوننویس و مقالهنویس که در آرزوی نوشتن یک رمان است و ... .
من به تمام داستانهای این غول سهجلدی ورود نمیکنم و خواندن ماجراهای کتاب را به شما میسپارم.
نقلقول نامه
"جهان مثل شیربرنج وارفته است، نه چهارچوبی دارد و نه دستآویزی. صحنهها از جلوی چشمهایمان میگذرند، بیآنکه نشانی بر مغز ما بگذارند."
"وقتی در یک جمع دروغ میگویی باید تا ته داستان بروی و این کار انتها ندارد. تحریف حقیقت به شکلی که همهی جزئیات باهم بخوانند از نظر روانشناختی و عملی به هیچوجه کار آسانی نیست."
"حواسِ جمع کلید موفقیت است."
"داشتن استعدادهای فراوان، شکمت را سیر نمیکند اما اگر غریزهات قوی باشد، هیچوقت گرسنه نخواهی ماند."
"یا من مسخرهام یا دنیا، نمیدانم کدام. وقتی دربِ بطری به بطری نمیخورد، مشکل از درب است یا بطری؟"
"اگر تاریخ واقعی را از مردم بدزدی، انگار که قسمتی از وجودشان را دزدیدهای و این یک جنایت است."
"دنیا یعنی نبرد بیپایان خاطرات متضاد."
«هر دینی که پایانِ جهان را در مرکزِ اصول عقایدش قرار دهد، بدون شک کاذب است.»
«اگر نتوانی چیزی را بدون توضیح بفهمی، با توضیح هم آنرا نخواهی فهمید.»
«رابطهی زن و مرد، تابع عقل و منطق نیست.»
«فقط دزد میتواند یک دزد را بگیرد.
برای اینکار کافیست تنها یک چیز را پنهان کنی، دزد مکانش را بو میکشد و پیدایش میکند.»
«هر جا که امید هست، رنج هم هست.»
«نویسنده اگر میخواهد پخته شود، باید مدام بنویسد.»
«فکر کردن به زمان، به نظر تنها میتواند از سرعت حرکت آن بکاهد.»
کارنامه
پیش از نوشتن این بخش از «عباس آقای معروفی» وام میگیرم و مینویسم اگر میخواهید نویسندهی کتاب را بشناسید باید پاورقیهای کتاب را بخوانید! و همانطور که در توصیف خود در ابتدای ریویو نوشتم موراکامی از هر نویسندهای که به ذهنش آمد در این کتاب استفاده کرد، البته اینکه موراکامی عاشق داستایفسکی، فرانتس کافکا، تولستوی، شکسپیر و ... است برکسی پوشیده نیست اما اینکه برای بسط دادن به ماجراها این همه نویسنده را وارد داستان کند، اعتراف میکنم باعث رنجش خاطرم گردید، به همین منظور یک ستاره بابت این موضوع از کتاب کسر میکنم و یکستاره نیز به دلیل طولانی کردن و بسط دادن ماجراهای کتاب با وارد کردن بیدلیل شخصیتِ کماهمیتی به نام «یوشیکاوا» در جلد سوم کتاب و نهایتا سهستاره برای این ابررمان منظور میکنم.
دانلود نامه
فایلِ ایپابِ کتاب به زبان انگلیسی را در کانال تلگرام آپلود نمودهام، در صورت نیاز میتوانید آنرا از لینک زیر دانلود نمایید:
https://t.me/reviewsbysoheil/336