دربارهی کتاب آوای رستاخیزانتشارات چترنگ منتشر کرد:آوای رستاخیز، نمایشنامه ی تاثیرگذار آرتور میلر، از دل پرسشی ژرف برمی خیزد: اگر مسیح در دنیای امروز ظهور می کرد چه اتفاقی می افتاد؟ در کشوری نامشخص در آمریکای لاتین ژنرال فلیکس باریوز رهبر فراری انقلاب را دستگیر کرده است. شایعاتی مبنی بر معجزاتی از سوی این مبارز انقلابی، که با نام های مختلفی شناخته می شود، وجود دارد. ژنرال قصد به صلیب کشیدن او را دارد و حق پخش تلویزیونی آن به قیمت گزافی به شبکه ای آمریکایی فروخته شده است. این کمدی تراژدی روایت بنیاد اخلاقی متزلزل ما در عصر اشباع شده از رسانه هاست.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
در یه کشور خیالی که سالهاست درگیر جنگ داخلی بین گروههای مختلف و مخالفین دولته، رئیس دولت تونسته رهبر یکی از گروههای انقلابی رو دستگیر کنه. اما معلوم میشه این آدم بین روستاییها و بعضی مردم تبدیل به یه قدیس شده و خدا (یا پسر خدا) میدوننش؛ حتی معجزاتی ازش دیده شده! داستان حول دستگیری این فرد و تلاش اطرافیان رئیس دولت برای انصراف از مجازات اون میگذره. این وسط پای کلی پول هم وسط کشیده میشه! و تا آخر نمایشنامه درگیر این هستیم که بالاخره تصمیم چی میشه و هر شخصیت چه رویکردی به ماجرا داره.
یکی از دیالوگهای مورد علاقهم این بود:
امیلی: هنری، تو که یک فیلسوف شیفته حقیقتی، بگو ببینم اگر نسل دیگری وجود داشت که میتوانستی به آن بپیوندی، با کمال میل از نسل بشر کنارهگیری نمیکردی؟
هنری: اوه، البته. اما از کجا مطمئن باشیم که آن از این یکی بهتر است؟
3 ماه پیش
3.5بهخوان
سلام
نمایشنامه سرود رستاخیز اثر آرتور میلر که با نقاب مسیح و عروجش میخواهد بخشی از جامعه را به رخ مردم بکشد، رمانی که با عدم تحمل دختری شروع میشود و با زیبایی پایان مییابد.
هر شخص در این نمایشنامه به خوبی در جایگاه خود قرار گرفته است، جایگاهی که هر کدام نماینده فرقه و گروهی از افراد جامعه هستند؛ افراد منفعت طلب، افراد سودجو، افراد سهل گذرا و افراد مداخلهگر در صحنهای به خصوص، همه به بیانی شیوا با یکدیگر در تعاملاند.
شخصی که در قالب مسیح رمان قرار دارد همانند منتقد سرسختی در برابر سودجویان میایستد در حالی که از پایان خود آگاهی ندارد، افرادی که برای محل زندگیاشان، جز سود خودشان چیزی نمیخواهند و افرادی که کمر بر میانجیگری میان این دو میگذارند در نهایت داستان فردی را در بهت و پوچی رها میکنند که نشاندهنده آینده جامعهی خود فرد است، داستان ، داستانی است که میتواند تقابل گروههای مختلف یک جامعه را به خوبی نشان دهد.
1 سال پیش
3بهخوان
من در نمایشنامه تخصصی ندارم. اما داستانش را دوست داشتم. شخصیت «پسر خدا» را معرکه خلق کرده بود. داستان با شیب آرام صعود میکرد. کمکم گرهها باز میشد. گره پشت گره میافتاد. و دقیقا صحنهی آخر اوج فوقالعاده داستان بود. خیلی دوستش داشتم. اما به نظرم اجرایش در هر کشوری کمی سخت باشد. چون حاکمان کشور به خودشان میبینند و به احتمال زیاد تهدید علیه امنیت ملی به حساب میآوردند. از طرفی توی ایران ملاحظات شرعی هم به آن اضافه میشود. البته این بخش را میشود با ویرایش دیالوگها حل کرد. ولی به نظرم دیدنش حسابی دلچسب باشد. اگر رمان بود، حداقل ۲۰۰ صفحه میشد.
1 سال پیش
2بهخوان
اگر مسیح در دنیای امروز ظهور می کرد چه اتفاقی می افتاد ؟
پشت جلد کتاب ادعا شده که این نمایشنامه پاسخی به این سوال است . من هم به همین خاطر خواندمش.
آن طور که فکر می کردم نبود. مسیحی که تصویر شده مردی ست که رابطه خیلی خوبی با تمام زن ها دارد ! و آدمی ست که حتی معلوم نیست مقدس است یا نه و قدرت های عجیب مسخره ای دارد .
یکم مسیح کج و کوله ای ست.!
کلا توی بعضی نمایشنامه ها منطقی بودنِ سیر حوادث و روابط علی و معلولی، قربانی جذابیت های نمایشی می شوند و این برای من که زیادی به روابط داستان گیر می دهم اصلا قابل قبول نیست.
پایان هم مثلا باز بود و دوستش نداشتم .
در مجموع اصلا ارتباط نگرفتم .