دربارهی کتاب در انتظار گودودر نمایشنامهی در انتظار گودو بارها شخصیتها میافتند و شخصیتهای دیگر به یاری آنها میآیند. در عهد عتیق آمده است که دو نفر بِه از یک تن… چون اگر یکی بیفتد، دیگری دستش را میگیرد و بلند میکند. اما بدا به حال آنکس که به وقت افتادن تنها باشد، چون کسی را نخواهد داشت که کمکش کند.
شاهکار ساموئل بکت، در انتظار گودو، در زمان خودش یکی از پیشروترین و درعینِحال عمیقترین آثار نمایشی و ادبی دوران بود و هنوز نیز نمایشنامهای الهامبخش در تاریخ تئاتر جهان است.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
«در انتظار گودو» نمایشی از پوچی، معناباختگی و ملال است. تمام آنچه که حادث میشود، گفت وگوی میان ولادیمیر و استراگون، دو شخصیت اصلی داستان، است که در پای درختی در ناکجاآباد در انتظاری بیپایان برای ملاقات با گودو به سر میبرند. این سیر تنها با دو بار سررسیدن افرادی به نامهای پوزو و بردهاش، لاکی، شکسته میشود. اما گودو نمیآید. نه در آن روز و نه روز بعد (پردهی دوم نمایشنامه).
ملال و پوچی که بکت در خلال گفتوگوی میان شخصیتها بیان میکند و خلأ حادثه همانچیزی است که این اثر را به نمونهای بیبدیل در ادبیات پوچی تبدیل میکند. [عادت] تمام آنچیزی است که شخصیتها را نگه داشته است و آنان را وادار به ادامه دادن میکند. یک نتوانستن آموخته شده که تمام آنها را از شکستن خط خالی، عذابآور و یکنواخت زندگی باز میدارد. مردمانی که به رنج عادت کردهاند و مفری را نمیجویند.
زمان نمیگذرد. در این کتاب نیز، همچو دیگر آثار بکت، وقایع تا ابدیتی کشدار و چسبنده ادامه پیدا میکنند. گذاری مدام میان امید و ناامیدی. هیچ پایانی در کار نیست. هیچ امیدی برای رهایی.
بخشی از کتاب:
[-از نفس کشیدن خسته شدم.
+حق داری...
...
-اونها بالای قبر به دنیات میآرن، لحظهای نوری سوسو میزنه، بعدش بازم شبه.]
2 سال پیش
5بهخوان
نمایشنامهای ابزورد و پوچگرایانه که شاید باب میل هر خوانندهای نباشد اما بدون شک شاهکاری تکرارنشدنی است.
2 سال پیش
2بهخوان
بسیار خسته کننده و کمی مزخرف. واقعا نمیفهمم چرا اینقدر معروفه.
2 سال پیش
اگر اشتباه نکنم، سال 88، همزمان با تئاتر ملانصرالدین این کتاب رو خواندم و جداً از خواندنش لذت بردم. هنوز هم یکی از بهترین نمایش نامه هایی که خواندم.