دربارهی کتاب اگزیستانسیالیسم و اصالت بشردر كشور ما آنچه از اگزیستانسیالیزم، به طور پراكنده، در اذهان جای گرفته بیشتر به دو صورت است: عدهای بر آنند كه اگزیستانسیالیزم جز بیقیدی و ولنگاری و پشت پا زدن به آداب اجتماعی و رسوم انسانی معنایی ندارد. عدهای دیگر كه به گمان خود عمیقتر میاندیشند، میپندارند كه اگزیستانسیالیزم یعنی دعوت به گوشهگیری و كاهلی و طرد دوستی و تفاهم و تجویز گریز و تسلیم. هرچند هر دوی این تفسیرهای نادرست از اروپا سرچشمه گرفته، اما هم به دلیل زمینه مساعد اجتماعی و هم بدان سبب كه كاهلی و خراباتیگری و یأس و بدبینی در كشور ما سابقهای دارد، این سوء تفاهم در محیط روشنفكری ما زمینه رشد مناسبی یافته است. از میان آثار ساتر، كتاب حاضر دارای خصوصیتهای زیر است: نخست آنكه خلاصه جامع و تقریباً كاملی از فلسفه سارتر به دست میدهد. دیگر آنكه چون این مطالب، نخست به صورت سخنرانی بیان شده و هدف آن، همه فهم كردن اگزیستانسیالیزم بوده، كتابی صرفاً فلسفی و پیچیده نیست، بلكه برای استفاده همگان فراهم آمده است. سه دیگر آنكه، چه در ضمن كتاب و چه در پایان آن از انتقادهایی كه بر این فلسفه شده، یاد گردیده. از این گذشته، مسائلی در این كتاب مطرح شده كه ممكن است ما را به تجدید نظر در زندگی روشنفكری كنونی وادار كند.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
سارتر در این کتاب به پارهای از انتقادات وارد بر اگزیستانسیالیسم در سالهای پس از جنگ جهانی دوم پاسخ میدهد. این کتاب که در 1946 منتشر شد، بر اساس سخنرانیای با همین نام از سارتر در پاریس که در اکتبر 1945 ایراد شد نوشته شده است.
کتاب با تبیین مفهوم اگزیستانسیالیسم آغاز میشود. سارتر در ابتدا اشاره میکند که مقصود اگزیستانسیالیسم تأکید بر اهمیت و تقدم وجود بر ماهیت است. از نظر او اتومبیل برای راندن ساخته شده، اما این پرسش که انسان برای چه ساخته شده پاسخی ندارد (یا پاسخ قابل دسترسیای ندارد) و اهمیتی هم ندارد. در ادامه او به ذکر مراتب متفاوت انتقاداتی که از سوی مکاتب فکری مختلف بر اگزیستانسیالیسم وارد شده میپردازد و به خوبی و صراحت از پس این کار بر میآید. لحن کتاب بسیار ساده و مفاهیم آن خارج از هرگونه ابهام و دشواری فلسفی است. او نقطهنظرهایش را در مورد جبر و اختیار، ارزشها و اخلاقیات انسانی، دین و مذهب و سرشت انسانی بیان میدارد و اگزیستانسیالیسم را مکتبی فکری معرفی میکند که میتواند بشر را به شادی و رستگاری رهنمون سازد. او این نقد که اگزیستانسیالیسم آدمی را افسرده میکند نمیپذیرد و آن را فراتر از پوچگرایی و در واقع گشایندهی گره پوچی زندگی میداند.
آنچه از فلسفهی سارتر در این کتاب برداشت میشود این مفهوم است که زشتی و نفرتانگیزی جهان قابل انکار نیست. سارتر مشخصاً این موضوع را چنین مطرح میکند که اگر قصد کنیم چشم خود را به روی این بخشهای تیره از زندگی و جهان ببندیم، آنها از بین نخواهند رفت، بلکه بیش از پیش خاطر ما را مکدر خواهند ساخت. در عوض سارتر پیشنهاد میدهد که این بخشهای تیره را ببینیم و بپذیریم، و در پس این پذیرش ما میتوانیم مسیری برای خود تعیین کنیم و معنایی برای زندگی بیابیم و زیستنی ارزشمند را تجربه کنیم. فلسفهی او در پی کسب خشنودی از مسیر رهایی است، و با اینکه او به خوبی به وحشتناک بودن این رهایی واقف است، اما در آغوش کشیدن آن را تنها راه نجات میداند.
2 سال پیش
3بهخوان
کتاب بدی نیست و برای آشنایی ابتدایی هم توصیه میشه. ولی تورخدا تو طول خوندن کتاب حواستون باشه که اگزیستانسیالیسم سارتر با اگزیستانسیالیسم هایدگر (البته اگه بشه هایدگر رو اگزیستانسیالیسم دونست) متفاوته. و نکته دیگه هم اینکه اون قسمت کتاب که سارتر، خودش و هایدگر رو جزو اگزیستانسیالیستهای بیدین در مقابل اگزیستانسیالیستهای دیندار مثل یاسپرس، گابریل مارسل و ... قرار داده، حداقل درباره هایدگر داره چرت میگه و چسبودن دینداری یا بیدینی به هایدگر اینقدر ساده نیست.
2 ماه پیش
3.5بهخوان
همیشه وقتی که داری یک کار اشتباهی رو انجام میدی به این فکر کن که اگه همه مردم این کار رو انجام بدن چی پیش میاد؟ و اینکه تو اگه کار اشتباهی رو انجام بدی یعنی این رو تایید میکنی و ارزش عام و کلی بهش می بخشی ! . جدا اگه میتونستم یک حرف به تموم مردم دنیا بزنم همین بخش از کتاب رو بیان میکردم .