کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب شهباز و جغدانانتشارات صفی‌علیشاه منتشر کرد: دو سه شب است، پس از مدت‌ها، (باز) خوابش می‌بینم...دیشب با هم توی سالن غذاخوری و بار کوچک «پانسیون سعدی» شرکت نفت در اهواز بودیم... .
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
1بهخوان
خلاصه ی کتاب: پسرها= لولو خورخوره های هرزه دخترها= بی عرضه های فاحشه
1 ماه پیش
وقتی این کتاب رو خوندم ۱۴ ساله بودم کتاب برای دوران پدر و مادرهای ما بود داستانش درباره دختری به اسم پری بود که فریب خسرو رو میخوره محتوای فیلم فارسی که تولید میشد من همیشه معتقدم بدترین کتاب هم میتونه خوب باشه چون سطح آگاهی افراد فرق میکنه بخصوص در اون صد سال پيش این کتاب یه هشدار برای دختران بود وقتی کتاب تموم شد به این جمله فکر کردم ادب از که آموختی از بی ادبان متاسفانه با اینکه آگاهی زیاد شده اما وضع نوجوان و جوان امروز هنوز مثل صد سال پیش هست و بی بندو باری رواج داره که علتش شده انتخاب نه عدم نا آگاهی
1 سال پیش
اگر بخوام بگم چی باعث شد سراغ این کتاب برم، پاسخ فقط یک کلمه ست؛ کنجکاوی. نام باشرفها رو در کتاب " درخت انجیر معابد" خوندم و کنجکاو شدم ببینم این کتاب چیه که عمه خانم از او برای ترساندن و هشدار دادن به دخترهای جوان استفاده کرده. این شد که بعد از مدتی جست و جو در مغازه های میدان انقلاب و رو به رو دانشگاه و گشتن و نیافتن نسخه ی چاپی بالاخره سراغ نسخه ی الکترونیک رفتم. ماجرای کتاب از این قراره که دختری به نام پری با پسری خسرو نام دوست میشه و خسرو به بهانه ی این که عاشقشه و منتظره در شغلش ترفیع بگیره تا ازش خواستگاری کنه، پری رو فریب میده و او رو به عنوان همسرش به میهمانی خصوصی وزیر میبره و... . . . حقیقت اینه که اگر من بخوام با توجه به اعتقادات خودم و اوضاع جامعه ی کنونی به محتوای این کتاب امتیاز بدم احتمالا هیچ ستاره ای بهش تعلق نمی گیره اما باید این رو در نظر بگیریم که این داستان حدود صد سال پیش نوشته شده. احتمالا هم به همون منظوری نوشته شده که عمه خانم داستان درخت انجیر معابد ازش استفاده کرد؛ یعنی ترساندن دخترها از ارتباط با جنس مخالف. اینطور به نظر من رسید که این کتاب واکنشی بوده به تغییر سبک زندگی و آزادی هایی که در دوره ی پهلوی به زنان داده شد. لحن نصیحت گونه، داوری های کتاب و شخصیت پردازی نشون میده که نویسنده سخت در تلاش بوده تا پیامدهای ارتباط آزاد با مردان رو به دخترها گوشزد کنه. تمام مردان داستان موجودات هوس باز، دروغگو و سودجویی هستند و زن ها هم به دو دسته ی خوب و بد ( یا به قولی فرشته و فاحشه) تقسیم شدند. این کتاب ممکنه در زمان خودش موفق و پر مخاطب باشه اما الان نه دخترها مثل پری هستند که با وعده ی خواستگاری فریب کسی رو بخورند و بعد هم هر بلایی سرشون اومد سکوت کنند یا خودشون رو گناهکار بدونند، و نه مردها انقدر دختر ندیده ان که به خاطر رابطه ی جنسی با هر کسی دوست بشن و کلی زحمت بکشن تا فریبش بدن. گذشته از همه ی این ها، فکر نمی کنم دیگه بخش عمده ای از روابطی که در این کتاب به عنوان رفتارهای یک زن بد به تصویر کشیده شده اصلا مجرمانه باشه؛ شاید فقط در بعضی خانواده های بسیار سنتی. به هر حال، خواندنش به عنوان کتابی از صد سال پیش جالب بود. خوب بود که واکنش های مردم و قشر دست به قلم اون زمان رو نسبت به آزادی های داده شده به زنان ببینم اما به عنوان یک داستان، انقدر جذاب نبود که بخوام به کسی پیشنهادش کنم.
کتاب های دیگر اسماعیل فصیحمشاهده همه