کتاب|

عمومی|

علوم انسانی|

سیاست

درباره‌ی کتاب سرمایه داری علیه آب و هوا همه چیز را زیر و رو می کندانتشارات نی منتشر کرد:در حساب‌وکتاب کربن، که همواره نشانگر خیزش گازهاست، شبهه و دروغی در کار نیست. گازهای گلخانه‌ای هر سال از سال پیش بیشتر تولید می‌شود و میزان گستردگی‌شان هم بیشتر است؛ گازهایی که با حبس گرما برای نسل‌های آتی، جهانی می‌سازند داغ‌تر، سردتر، بارانی‌تر، تشنه‌تر، گرسنه‌تر و خشمگین‌تر! اگر همچنان با چشم‌بستن بر فرایند تصاعد گازها، همین‌جا که هستیم بمانیم و همین راه را ادامه دهیم، تغییر آب‌وهوا همه‌ی دنیای‌مان را زیر و رو خواهد کرد. شهرهای بزرگ‌مان احتمالاً زیر آب خواهند رفت، دریاها تمدن‌های دیرین‌مان را خواهند بلعید، و به احتمال خیلی زیاد فرزندان‌مان بخش‌های عمده‌ای از عمرشان را در جنگ و گریز با توفان‌هایی مهلک و خشکسالی‌های بی‌حدومرز خواهند گذرانید… ایستادن در برابر آینده‌ای این‌چنین تیره و تار، یا دست‌کم کاستن از تاریکی و هراس آن، راه‌هایی نیز دارد. یا باید اجازه دهیم اختلالات اقلیمی همه‌چیز جهان‌مان را در هم بریزد، یا تا آنجا که می‌شود باید همه‌چیز اقتصادمان را برای گریز از چنین تقدیری در هم بریزیم. درباره این کتاب بیشتر بخوانید
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 ماه پیش
آخرین فرصت امروز بحران‌های زیست‌محیطی و بنیادگرایی بازارمحور درهم‌تنیده‌اند. مشخصهٔ برجستهٔ سرمایه‌داری همین درهم‌تنیدگی و جدایی‌ناپذیریِ بحران (محیط زیستی و اقتصادی) از منطق حاکم بر آن است. پاسخ بنیادگرایی بازارمحور به بحران‌ها در گام نخست مشخص است: انکار. در مواجهه با معضلات محیط‌زیستی و اقلیمی هم این همیشه انتخاب نخست است. پیامد انکار هم روشن است: نابرابری و مقابله با هرگونه کنشِ دگرگون‌کننده. نبردی تمام‌عیار در جریان است: سیستم جهانیِ پشت‌گرم به قدرت و ثروت و رقابت یک طرف است و طرف دیگر کنشگران تغییرات اقلیمی. نبرد مهیب نظام سیاره‌ای و نظام اقتصادی مسلط. نبردی که فاتح اصلی آن تا اینجا اید‌ئولوژی و سبک زندگی مصرف‌گرایانه بوده است. اما چه باید کرد؟ آیا می‌شود دست به ترکیب قوانین و مهره‌ها زد؟ اصلاً کدام قوانین تغییرپذیر است؟ قوانین ثابت طبیعت یا قوانین محافظه‌کاران و تمهیدات بازار آزادشان؟ در زمانه‌ای که راست سیاسی نیز در برابر تغییرات اقلیمی سیاست انکار در پیش گرفته و چپ سیاسی سنتی هم عاجز از تغییر است، سیارهٔ زمین پایان تاریخ را به نظاره نشسته است خاموش و سرگردان. با این همه، هنوز روزنه‌ای گشوده است در تاریکای سرگردانی و بیم و امید عصر نولیبرالیسم جهانی و دههٔ صفر تغییرات اقلیمی؛ هنوز آنجا و اینجا میل به تغییر هرچند اندک به چشم می‌خورد: یا همین حالا تغییر می‌کنیم یا فرصت تغییر را به‌کلّی از دست می‌دهیم. هیچ راه میانه‌ای وجود ندارد. حالا که جنبش‌هایی مانند جنبش سبز دیگر نمی‌توانند مانع استخراج کربن شوند، پس باید برای نگرشی الهام‌بخش ‌و اثرگذارتر جنگید. واکنش درست به بحران تغییر اقلیم این است که فراتر از دولت‌ها و رهبران جهان، با وجدان و خودآگاهی فردی‌ حرکت کنیم و جنبش‌های گوناگون در سطح جهان را به هم نزدیک کنیم تا پارادایم مسلط را با بازسازی ویرانه‌های نولیبرالیسم تغییر دهیم، سیاستی به نفع همگان پدید بیاوریم و به اقتصاد آلترناتیوِ هماهنگ با محیط زیست دست یابیم. تجربهٔ چند دههٔ اخیر می‌گوید که تنها در این صورت است که بحران فروپاشی و شرایط اقلیمی ممکن است به عنوان کاتالیزوری برای ایجاد تغییرات مثبت عمل کند. و ما باید هرطور که شده، به هر قیمت ممکن، بحران را به فرصت تبدیل کنیم. این حرف نائومی کلاین، نویسندهٔ اکوسوسیالیست این کتاب است. شاید امروز که من می‌گویمش، فردا دیگری بگویدش، پس‌فردا دیگران.