کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

جایی دیگر
جایی دیگر

3.3بهخوان
نویسنده: گلی ترقی
سال انتشار:1398
جلد:شومیز
قطع:رقعی
صفحات:263
شابک:9789644481390
قیمت:
165,000 تومان
درباره‌ی کتاب جایی دیگرعمو جان در جایی خوانده بود که تمام اتفاقات عالم به هم مربوط است. خواسته بود در این باره اظهار فضل کند اما بهش مجال حرف ‏زدن نداده بودند. ولیکن، برای یک بار در زندگی حرفش درست بود و آن‏ ها که سرمیز شام گرم خوردن بودند نفهمیدند که چه نخ‏ های نازکی از هر کلمه، از هر برخورد آنی، از هر حادثه ‏ی جزئی، آویزان است و چه‏ گونه این رشته‏ ها، مثل الیاف رنگین فرشی کیهانی، در هم تنیده ‏اند. اگر آن پشه‏ ی ناچیز، در آن شب کذایی، پای امیرعلی را نگزیده بود، احتمالاً، آب از آب تکان نمی ‏خورد و مسیرسرنوشت امیرعلی و ملک ‏آذر و مادرش و عموجان و شرکت واردات نخ و قرقره‏ سازی عوض نمی‏ شد. همچنین مسیر سرنوشت من.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
8 ماه پیش
4.5بهخوان
اولین کتابی که از گلی ترقی خواندم "من هم چه گوارا هستم" بود. کتابی که توقعم را از آنچه که در مورد او شنیده بودم برآورده نکرد. بعد از آنکه بیشتر در مورد او خواندم، دیدم که خود ترقی هم به ضعیف بودن اولین کتابش اشاره کرده است و خبر از پختگی و شیوایی بیشتری در سایر آثارش می دهد. این شد که سعی کردم با یک کتاب در مورد او قضاوتی نکنم و این کار را به بعد از مطالعه سایر کتاب ها و داستان هایش موکول کنم. وقتی که خواندن کتاب جایی دیگر را شروع کردم، آنچنان درگیر شِش داستانی (بازی ناتمام، انار بانو و پسرهایش، سفر بزرگِ امینه، درخت گلابی، بزرگ بانویِ روحِ من و جایی دیگر) که در همه آن ها صحبت و سخنی مستقیم و غیرمستقیم از تنهایی، غربت، مهاجرت و "جایی دیگر" بود، شدم که متوقف کردن مطالعه کار سختی بود. هر شب تا جایی به ترقی خوانی ادامه می دادم که یک خط در مقابل چشمانم هزار خط می شد و هزار خط، یک خط
1 سال پیش
5بهخوان
کتاب خوبی بود، حس خیلی خوبی داشت. به غیر از داستان جایی دیگر بقیه داستان‌ها رو دوست داشتم. ترکیبی از احساسات خوب و غمگین و انگیزشی بود. در کل کتاب پخته‌ای بود.
11 ماه پیش
4.5بهخوان
نگاهی شتابزده به ساعت مچی‌ام می‌افکنم. ساعتم را کوک میکنم. به گوشم می‌چسبانم و با تمام این کارها می‌خواهم به این دو شخص، و بیشتر از همه به خودم، حالی کنم که وقت می‌گذرد، که زمان فرصت نمی‌دهد، که زندگی از کنار من در حال عبور است، که من از حادثه‌ها، فکرها، فرصت‌ها عقب افتاده‌ام و مثل لاک‌پشتی پیر، در حاشیه‌ی تاریخ می‌پلکم.
1 سال پیش
2بهخوان
داستان‌های کتاب به دوران گذار انقلاب پرداخته. تاثیری که انقلاب روی زندگی آدم‌های معمولی گذاشته، تفاوت زندگی و آدمها قبل و بعد از انقلاب.خیلی با کتاب ارتباط برقرار نکردم و راوی‌ها با اینکه آدمهای متفاوت،زن و مرد و با سن‌های متفاوت بودند ولی همگی یک لحن داشتند و این برای من واقعا آزار دهنده بود. اگر قرار بود یک کتاب رو توی عمرم نصفه رها کنم مطمئنا همین کتاب بود😅 ولی متاسفانه همچین کاری از من ساخته نیست، برای همین تند تند خواندم تا زود تمام بشه و راضی‌ام چون چند صفحه آخر کتاب تعبیر درخشانی داشت از آخرین نگاه فرزند به چشم‌های مادرش قبل از مرگ و خب همین باعث شد از خواندن کتاب و صبوری خودم راضی باشم
کتاب های دیگر گلی ترقیمشاهده همه