دربارهی کتاب بخت بیدادگرانتشارات ماهی منتشر کرد:برای یک نظام تمامیت خواه کار دشواری نیست که مردم را در جهل نگه دارد. به محض آن که به خاطر «درک ضرورت ها»، انضباط حزبی، همرنگی با نظام و شکوه و افتخار سرزمین مادری از آزادی ات چشم پوشیدی، از حق خود برای فهمیدن حقیقت صرف نظر کرده ای. اندک اندک، قطره قطره، شیره ی زندگی ات کشیده می شود، درست مثل این که رگ دستت را زده باشی، به همان قطعیت. بخت بیدادگر از مشهور ترین کتاب ها در باب زندگی زیر سایه ی کمونیسم است. داستان زنی که از چاه سیاه نازیسم جان به در می برد تا به مغاکی بس عمیق تر و ظلمانی تر فروغلتد، یعنی اتحاد جماهیر شوروی، آرمانشهری که ویرانشهر شد. نویسنده می کوشد با کلمه، تنها ابزار بی قدرتان، این چرخه ی غم انگیز امید و نومیدی را به تصویر بکشد، چشم انتظار روزی که آفتاب آزادی را غروبی نباشد.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
کتاب زیر تیغ ستاره جبار، روایت زنی است یهودی تبار که از اردوگاه کار اجباری آلمان نازی در جنگ جهانی دوم فرار کرده و به زادگاهش پراگ بر می گردد جایی که در ادامه پس از کودتایی، کمونیست ها حکومت را در اختیار می گیرند و در ادامه داستانی پر از آه و آب چشم.... ترسیم فضای تاریک حاکم در آن دوره... نحوه برخورد مردم با ایدئولوژی ها و برعکس نحوه تاثیر گرفتن حکومت ها از مردم همگی را در خاطرات خودنوشته نویسنده خواهید یافت و لحظاتی در می یابید که چه راحت یک انسان می تواند کامل بشکند، سقوط کند و یا توسط جامعه به فراموشی سپرده شود...
اگر به تاریخ، علوم سیاسی و خواندن خاطرات اشخاص علاقمندید این کتاب را می توانید امتحان کنید
1 سال پیش
5بهخوان
به کتاب فرصت بدین، اجازه بدین بهش که وارد ذهنتون بشه، بعد دیگه نمیتونین زمینش بگذارین. برای من بیوگرافی خوندن کار سادهای نیست ولی این کتاب نکات ویژهای داشت که بیش از هر اتوبیگرافی دیگهای علاقمندم کردم. اول اینکه نویسنده خانوم هستش، دوم اینکه ماجرا در پراگ بعد از جنگ جهانی دوم و ایدئولوژیزدهی استالینه. توضیح بیشتری نمیدم، جز اینکه خوندنش برای مایی که در یک کشور ایدئولوژیزده زندگی میکنیم، مهمه.
10 ماه پیش
3بهخوان
به لطف ویروس محترم که از دورۀ کتابخوانی سیوسه گرفتیم و استراحتی طولانی و نیز زندگی هدا (نویسندۀ کتاب) که در سراشیبی تند افتاد، صد و دوازده صفحه از کتاب خواندیم و تمام شد.
کتابی که خلاصه و یادداشتهایی که دربارهاش نوشته بودند، جذاب بود ولی خودش گاهی بسیار کسالتآور، به چند دلیل؛ اول اینکه نتوانستم به راوی، تمام و کمال اطمینان کنم. انگار خیلی چیزها را میگفت و خیلی چیزها را پنهان میکرد. دوم، گاهی زبان و لحن راوی شدیدا تغییر میکرد، انگار که کتاب را چندنفر نوشته باشند. سوم، وقتی یک نفر مدام از فلاکتش بگوید، کسالتآور است دیگر، نیست؟ چهارم، راوی مدام در پی تطهیر خودش از هرگونه تمایلات حزبی و افکار پلید بود، یک «من خیلی زیادی بیگناه و معصومم» در غالب متن مستتر بود، آن هم از زبان یک یهودی.
بخشهایی که مربوط به احوالات انسانی بود و شرح جزئیات بلایی که جنگ و حزبیگری و فساد در حکومت بر سر زندگی میآورند، دوست داشتم.
1 سال پیش
5بهخوان
بخوام بنویسم از لذتی که از این کتاب بردم، مجبور میشم حرفهای این چند روزم رو تکرار کنم
اما مینویسم برای به یادگار موندن برای خودم، تجربهی بسیار دوستداشتنی من از کتاب صوتی با این کتاب رقم خورد، تقریبا پیش از این اصلا از «شنیدن» هیچ کتاب صوتی اینقدر لذت نبرده بودم و برای این موضوع، حتما سراغ بقیه کتابهایی که بهار کاتوزی خوانش آنها رو انجام داده میرم.
خود کتاب هم به دلیل علاقهی من به خواندن تجربهی افراد در دوران حکومت کمونیستها و تجربههای جنگ جهانی بسیار دوست داشتنیه
روایت دست اول فردی که زندگیاش و آرامشش رو برای ایدئولوژیهای ویرانگر جهان از دست داده