دربارهی کتاب خورشید خانواده اسکورتاانتشارات کتاب پارسه منتشر کرد:«صبح یک روز از ماه اوت 1946، مردی سوار بر الاغ وارد مونتهپوچو شد. بینی صاف و دراز و چشمهای مشکی داشت با چهرهای نجیبانه. جوان بود؛ شاید بیست و پنج ساله. ولی چهره ی کشیده و لاغرش قیافهای جدی به او میداد که سنش را بیشتر مینمود. سالخوردههای دهکده به یاد لوچیانو ماسکالزونه افتادند. مرد ناشناس هم با همان گامهای آهسته سرنوشت وارد دهکده شد…»لوران گوده با این کتاب جایزه ی گنکور فرانسه را در سال 2004 از آن خود کرد. او در این رمان سرگذشت چند نسل از دودمانی را بازگو میکند که بس مصیبتها دیده و رنجها کشیدهاند و در عین شرارت و تندخویی، شرافتمند، زحمتکش و یار و یاور هم بودهاند. نویسنده میتوانست تاریخچه ی زندگی این خانواده را در چند جلد بنویسد اما گوده شیفته ی ایجاز است و به بیان آنچه مهم و ضروری است، بسنده میکند.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
کتاب را که خواندم گفتم یک اثر وزین کلاسیک و لذتبخش است اما بعدا که نویسنده را جست و جو کردم دیدم معاصر و حدود ۵۰ ساله است.
خواندن کتاب را به شدت توصیه میکنم، توصیف انسان مقهور و بنده پول با تمام غرایز متبلور در جامعهی سنتی ایتالیا
کتاب لبالب است از توصیفات زیباو جملات درخشان
البته از ترجمه آقای پرویز شهدی همین هم انتظار میرود
10 ماه پیش
5بهخوان
داستان بس زیبا از زندگی چند نسل از خاندان اسکورتاها. داستانی آمیخته از تلاش و درد و رنج انسان ها. واقعا توصیف کتاب سخته. فقط میتونم بگم اگه کتابو گیر آوردین حتما بخونین.