کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب پری دختانتشارات قبستان منتشر کرد: از عشق ناگزیریم و بدان محتاج , چونان تشنه از آب. این سیاهه روایتگریکی از این عشق هاست دربرشی از تاریخ سرزمینی که بسیار دوستش دارم. قصه از شبی زمستانی شروع شد. همان شبی که آویشن می نوشیدم و از گرمای جوراب حوله ای ام لذت می بردم. ناگهان در سرم صدای گریه های پریدخت پیچید و آویشن را دو تا کردم و نشستم پای حرفهای پری. از سید محمود گفت و نامه هایشان. رسول امانت داری بودم که مبعوثم کرده بودند برای روایت عشقشان ... آنها گفتند و من نوشتم. آلفرد هیچکاک جایی گفته بود: «زنهای قصه هایتان را اذیت کنید مردم دوست دارند» و بدین وسیله همین جا از پریدخت خانم معذرت می خواهم . زندگی خودش بود و من فقط راوی بودم ...
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
3بهخوان
پری دخت در حقیقت یک غزل منثور بود. یک شعر عاشقانه که به صورت داستان نوشته شده بود. داستان، پیچیدگی چندانی ندارد و اتفاقات خیلی خاصی در آن نمی افتد اما نامه های عاشقانه ای که میان دو نفر نوشته می شود و داستانی که از پسِ این نامه ها شکل می گیرد، می تواند برای کسی که به داستان های عاشقانه علاقه دارد، جذاب باشد. اما اگر می خواهید یک داستان حرفه ای بخوانید با پیرنگی متفاوت، احتمالا از خواندن پری دخت لذت نمی برید.
2 سال پیش
نویسنده قلم خوبی داره، ریز بینی هاش توی این کتاب هم دیده میشه. اما مفهوم کلی کتاب تکراری هست و چیز جدیدی یاد نگرفتم.حجم کم کتاب هم باعث جذب مخاطب میشه.
2 سال پیش
1بهخوان
تنها چیزی که باعث شد که کتاب رو تموم کنم این بود که کم حجمه و میشه یک روزه تمومش کرد. ایده ی کتاب جذابه، اما فقط همین و بس. از نویسنده و ناشر ناراضی نیستم، از خودم ناراضی ام که باز یک کتاب رو فقط به خاطر پرفروش بودنش خریدم و نتیجه اصلا به دلم ننشست. درباره محتوای کتاب نامه نگاری های یک دختر و پسر شیرینی خورده در دوران قاجار که پسر برای تحصیل علم به پاریس رفته و دختر در تهران چشم انتظار نشسته متن اصلا به دلم ننشست. شاید در همون نامه ی اول که دیدم سید محمود که داره از حال و هوای پاریس تعریف می کنه میگه:«امروز سه روز است که در پاریس، یا به قول خودشان: پغیس، رحل اقامت افکنده ام» همینجا گیر کردم. چون مطمئنم که هیچ فرانسوی ای تا به حال «س» آخر پاریس رو تلفظ نکرده و «خودشان» می گویند «پغی»! اینجا بود که خلقم تنگ شد. چه اینکه از نویسنده انتظار دارم درباره ی چیزی به این واضحی تحقیقات اندکی انجام داده باشه دیگر اینکه متن پر بود از اصطلاحاتی که با «زن را چه به فلان» مثلا زن را چه به سیاست! زیاد بود و دل من می گرفت. مخصوصا اینکه می دانستم نویسنده اهل همین زمان خودمان است نه اینکه در صد سال پیش های تاریخ گم شده باشد. خوشم نیامد نکته ی سوم اینکه دو شخصیت اصلی این ماجرا اصیل و مذهبی و اهل نماز و روزه هستند. نامه ها اما ... نمی دونم، نمی خورد بهشون. بی پردا حرف می زدند و با تصور من از دختر و پسر با حیای قدیمی این نبود به شوخی بگم که این دختر خانم هم سر هرچیزی غش می کرد و باید با آب طلا حالش رو جا میاوردند. حس می کردم با نوشتن شرح غش کردن هاش برای آقا پسر بیشتر تمایل داره با سیاست های زنانه دل ایشون رو شدیدتر به دست بیاره تا اینکه واقعا از غم هجران باشه اینها در کل خسته کننده بود و از صفحه ی شصت به بعد یکی درمیون می خوندم. همه ی نامه ها پر از تصدقت شوم و قربانت بروم و نامه ات را مالیدم به چشمانم و اینها بود نپسندیدم
2 سال پیش
5بهخوان
این کتاب را به پیشنهاد دوست عزیزی از اولین نمایشگاه حضوری، بعد از وقفه‌ای چند ساله خریدم. مجموعه‌ای از عاشقانه‌ها که در قالب نامه بین دختری به نام پری‌دخت و همسرش سید محمود مکاتبه می‌شود، در این کتاب آورده شده است. سید محمود برای تحصیل به فرانسه رفته و پری‌دخت در خانه‌ی پدری ساکن است. لحن قاجاری کتاب را دوست داشتم. کتابی حالْ خوب کن که بعید می‌دانم کسی از خواندنش پشیمان شود.
کتاب های دیگر حامد عسکریمشاهده همه