دربارهی کتاب پیدا کردن چیکاانتشارات شمشاد منتشر کرد:آقای میچ! چرا نمی نویسید؟چیکا روی فرش دفترم دراز کشیده است. به پشت غلت میزند. با انگشت هایش بازی میکند. او صبح زود آمده، وقتی که هنوز نور ضعیفی از پنجره می تابد. گاهی اوقات یک عروسک یا یک دسته ماژیک همراهش دارد، گاهی اوقات هم هیچ چیز با خودش نمی آورد.لباس راحتی آبی رنگش را پوشیده بود. طرح عروسک پونی روی بلوزش و ستاره روی شلوارش نقش بسته بود. قبل ترها،چیکا دوست داشت هر روز بعد از مسواک زدن، لباس هایش را خودش طوری انتخاب کند تا رنگ جوراب ها و پیراهنش به هم بیاید. اما حالا دیگر این کار را نمی کند.چیکا بهار پارسال که درخت های حیاط مان تازه داشت شکوفه میزد فوت کرد، درست مثل الان که دوباره بهار شده و درخت ها در حال شکوفه زدن هستند. نبود او نفسمان را گرفت، خوابمان را، اشتهایمان را، من و همسرم مدت های طولانی به روبرو خیره میشدیم تا کسی حرفی میزد و ما را از آن حال بیرون می کشید.تا اینکه یک روز صبح، چیکا دوباره برگشت... .پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
میچ آلبوم باز هم با همرمندی تمام یک داستان دیگه از زندگی خودش میگه. قصهی چیکا، دختر مبارزی که مغلوب شد...
بسیار کتاب خوشخوانی بود، بسیار...
(پررررر از غلطهای ویرایشی البته)
9 ماه پیش
5بهخوان
کتاب عالی واقعا ارزش خوندن داره داستان این کتابداستان واقعی یک دختر کوچک در هایتی کشوری زلزله زده می باشد که خود نویسنده مچ آلبوم به فرزندی قبول کرده .ولی داستان بصورت ساده ولی جذاب بیان شده بطوری که خواننده را با خود به دنیای داستان می برد.
1 ماه پیش
5بهخوان
دیروز وقتی تازه کتابو شروع کرده بودم ، رفتم پیش مامانو گفتم :«فکر کنم یه نویسنده دیگه شانس اینو پیدا کرده که بشه نویسنده مورد علاقم.»
خندید و گفت :«کیه؟»
گفتم:«اسمش میچ آلبومه . قبلا ازش کتاب سه شنبه ها با موری رو گوش دادم.»
گفت:«مگه چه جوری مینویسه؟»
با خودم فکر کردم چجوری یه نویسنده رو باید به کسی که مثل خودم اهل کتاب نیست معرفی کنم..
«تو تصور من اون یه آدمیه که از ترکیب جی پی واسوانی و یه رمان نویس به وجود اومده...»
.
.
.
آقای آلبوم ، خواندن تجربه های شما بسیار شیرین و لذت بخش است و البته ، گاهی مثل این کتاب کمی تلخی چاشنی اش است ... امیدوارم باز هم بتوانم از لذت خواندن کتاب هایتان بهره مند شوم ..