دربارهی کتاب محله گم شدهبیحرکت، با چشمان باز، کمکم از لاک ضخیم نویسندهی انگلیسی که بیست سال بود زیرش پنهان شده بودم، بیرون میآمدم. جم نخوردن. انتظار برای آنکه فرود از ورای زمان پایان پذیرد، انگار با چتر نجات بیرون پریده باشی. پا سفتکردنِ دوباره روی پاریس سابق. دیدار از ویرانهها و تلاش برای کشف ردی از خود میان آنها. تلاش برای جوابدادن به همهی سئوالهایی که معلق مانده بودند. (از متن کتاب)
شخصیتهای مودیانو همیشه ناآرام هستند و هیچوقت احساس آرامش نمیکنند. آنها دربارهی هیچ چیز اطمینان ندارند؛ نه دربارهی رگ و ریشهی خود، نه سرگذشت خود، نه حافظهی خود، نه زندگییی که از سَر میگذرانند و نه احساساتشان. فقط سعی میکنند تا آنجا که میتوانند زنده بمانند. آدمهایی هستند متعلق به گذشته؛ دیگر وجود ندارند، یا اینکه تقریباً دیگر وجود ندارند، اشباحی شناور در زمان حال که فقط به واسطهی روزگاری که از سَر گذراندهاند زندهاند و همواره در کمین چیزی هستند که بتواند آنها را دوباره به دورهیی ناپدیدشده وصل کند. (از مقدمهی کتاب)پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
متاسفانه به شدت حوصلهام رو سربرد و دیگه دست و دلم به خوندنش نمیره
تا اطلاع ثانوی جزو رها شده ها قرار میگیره تا ببینم چی میشه.
3 ماه پیش
2بهخوان
با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش میشود.
کتاب شکافتن گذشته مردی پا به سن گذاشتهای هست که چیز زیادی از گذشته یادش نمیاد و مدتی از رابطهاش با انسان ها میگذره و به کل از هر فرصتی برای دوری از مکالمه با آدم ها استفاده میکنه ،
ترجمه کتاب خوب بود اما کتاب کلی نقص در پایان داشت ، ابهامی که از شخصیت ها و نقششون در کتاب به وجود میاد آزار دهنده هست ، مثلا شخصیت های اول کتاب که مرد را ترغیب به کنکاش گذشته میکنند بعد از نیمه دوم کتاب هیچ گفتمانی ازشون نیست و انگار ناپدید شدند .
و هدف کلی مرد در ماجرا تا اواسط کتاب مشخص نیست و بعد مشخص میشود که به دنبال سرنوشت کسانی هست که در کودکی تنهایش گذاشتند همین!
نیمه اول کتاب برای من جذاب بود چون خوب احساسات رو انتقال میداد ، لحظهای هیجان و لحظهای شرم ، اما نیمه دوم کتاب پر از ابهام و گنگی بود و پایانش هم همین بود! چی؟ چگونگی تنها گذاشته شدنش!
مطالعه دو روز وقت برد و کتاب خاصی نبود و ترجمه هم خوب بود .
در کل باب میل من نبود .
تشکر
1 سال پیش
1بهخوان
اینقدر از این کتابخوشم نیومد که حتی نمیتونم براش ریویوی درست و حسابی ای بنویسم.فقط گنگ و بی سر و ته
1 سال پیش
1بهخوان
طراحی جلد این کتاب و نام نویسنده و جایزه نوبل من رو به خوندنش ترغیب کرد؛ اما متاسفانه اصلا جذاب و دوست داشتنی نبود.
مشکل اول در هم ریختگی داستان بود که اصلا نمی شد فهمید شخصیت اصلی دنبال چیه
دوم فاصله ای بود که داستان ایجاد کرده بود و اجازه نمیداد بهش نزدیک بشی
سوم اینکه ترجمه وحشتناک و ویرایش وحشتناک تر بود به قدری که یه جمله رو باید دو یا سه بار میخوندی تا بفهمی جریان چیه.
تنها یک بخش داستان رو دوست داشتم که به نام کتاب اشاره می کرد و بسیار ملموس بود. همین