کتاب|

نوجوان|

داستانی

درباره‌ی کتاب زری کماندو پول دار می شود !نوبت من بود جوک بگویم. گفتم: «زری کماندو!» گفتم و زدم زیر خنده. هما پرسید: «زری کماندو چی؟ جوکه؟» گفتم: «آره!» و ادامه دادم: «یه روز زری کماندو می میره...! بعدش دوباره زنده می شه!» گفتم و باز هم خندیدم. بلندتر از من، هما داشت می خندید. خندید و خندید و آخر سر گفت: «کلک زدی ها! این کجاش جوک بود؟» پرسیدم: «اگه جوک نبود، واسه چی خندیدی؟» گفت: «طرز گفتنت منو خندوند.» گفتم: «پَ خوبه دیگه!» این طوری شد که زری کماندو وارد صحبت های من و نگار شد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر محمد رمضانیمشاهده همه