کتاب|

عمومی|

داستان|

فرانسه

درباره‌ی کتاب مهتاب عشقناتوانی دارد ما را نابود می کند و همین خود موجب امیدواری می شود. ناتوانی همیشه در پندار ما زندگی کرده و توانمندی هیچگاه سبب هیچ اختراعی نشده،زیرا هر آنچه دارد را کافی می داند این همواره ناتوانی بوده که نبوغ را شکوفا کرده است. تاریکی ها همیشه ذهن را به تکاپو واداشته اند وقتی انسان برای نخستین بار آتش را به جان تاریکی ها انداخت چه واکنشی نشان دادند؟ گریختند و شکوه به ریش سفیدان بردند نه این سرود وحشی ها نیست این زمزمه ناتوانی است و من به آن اعتماد دارم. در همین آن نیز ناتوانی در یکی از آزمایشگاههای اینجا و آنجا سرگرم دست و پنجه نرم کردن است تا پیروزی خود را پیشکش ما کند در همین آزمایشگاههاست که انسان خط سرنوشت را در گودی دستان می نشاند و بیانیه حقوق بشر جان و پیکر از همین آزمایشگاهها می گیرد ما شکسن خوردیم شما و من ما بدون هیچ تردیدی شکست خوردیم اما همه پیروزی ها از همین مسیر است که بدست می آید.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر رومن گاریمشاهده همه