دربارهی کتاب لاتاری (جیبی)انتشارات غنچه منتشر کرد:
شرلی جکسون، نویسندهی آمریکایی، در 14 دسامیر 1916 در سانفرانسیسکو متولد شد. به علت مخالفت جکسون با نوشتن زندگینامهاش، اطلاعات زیادی در مورد جزئیات زندگی او در دست نیست... .
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
کوتاه، جالب و هیجان انگیز.
یه داستان کوتاه که مطالعه اش نهایتا ده دقیقه زمان میبره و البته خوندش خالی از لطف نیست.
شروع و پردازش خوب باپایانی فوق العاده یه داستان کوتاه متفاوت رو ساخته.
1 سال پیش
5بهخوان
داستان کوتاهی با شروع خوب، پرداخت عالی و پایانی سنکوپ کننده.
به داستان کتاب ورود نمیکنم، چون آنقدر کوتاهه که پیشنهاد میکنم خودتان بخوانید. من فایل ایپابی که از رویش داستان را خواندم به همراه یک فایل پیدیاف که ترجمهی دستی و فارسی آن است و یک فایل ویدئویی فیلم کوتاهی که از داستان ساخته شده را در کانال تلگرام آپلود نمودهام، در صورت نیاز میتوانید آنها را از لینکهای زیر دانلود نمایید:
فایل ایپاب داستان به زبان انگلیسی:
https://t.me/reviewsbysoheil/468
فایل پیدیاف ترجمهی فارسی و دستی داستان:
https://t.me/reviewsbysoheil/469
فایل ویدئویی فیلم کوتاهی که از داستان ساخته شده:
https://t.me/reviewsbysoheil/470
سوم آذرماه یکهزار و چهارصد و یک
2 ماه پیش
5بهخوان
داستانی آنقدر به ظاهر کوتاه اما به غایت بلند
لاتاری شرلی جکسون یک اثر پادآرمانشهری محسوب میشود که درون ان عده ای مردم خرافاتی دست به عملی جنایت آمیز می زنند
نمونه ی که میشه اشاره کرد کتاب مرگ به وقت بهار ، مرسه رودوردا
نیز همین روند رو در پیش داشت اما لاتاری شرلی جکسون چند گام بالاتره ، یک اینکه نویسنده زیاده گویی نمیکنه ، شما را گمراه نمیکنه
مخاطبش رو به درستی شناخته پس با آغازی متناسب سیل روان و آرامی رو انتخاب میکنه
در نهایت بخوانیدش بیشتر از ۱۰ دقیقه وقت نمی برد
اما ده ها دقیقه شما را به فکر فرو می برد که چه زمان اسمتان توی قرعه در می آید؟
0 سال پیش
2.5بهخوان
با توجه به فرضیه ای که شروع به خوندن کردم، تماماً شاد و دلچسب، و اما پایان کاملا غیرمنتظره، مطمئنم تا چند روز به این داستان کوتاه فکر کنم تا سعی کنم بفهمم نویسنده به چی فکر می کرده!🧐
( سعی در اسپویل نکردن داستان کوتاهی با این ظرفیت واقعاً سخته).
از صفحه اول تا آخرش ناراحت بودم همانطور که از عنوان پیداست، حدس میزدم که نباید همانند نام کتاب داستان شادی باشه
چرا شرلی جکسون، خوانندگان را با عنوانی جذاب فریب می ده تا پایانی وحشتناک داشته باشد؟
اما داستان، مجموعه ای از آموخته ها را ارائه می ده، که ارزش چند بار خوندن داره!
احساس کردم داستان، «مرتبط به خرافات و ذهنیتهای قبیله ایه»!!
که نه یکی، بلکه همه مقصرند، در این عقیده!
ای کاش نویسنده روی پایان کوتاه و سریع کار می کرد و آن را کمی دقیق تر می کرد.
این اجازه رو به ما می داد که کمی قلب و ذهنمون آرومتر بشه! 😊
این داستان به خواننده کمک می کنه تا بهتر در مورد خرافات/شکست ها و علل اجتماعی آن فکر کند!
جدی، من هرگز نمی تونستم در مورد پایان شیطانی قریب الوقوع اش حدس بزنم 😊
با تشکر ویژه، از یک دوست برای پیشنهاد داستان!!