دربارهی کتاب ژوزف و ماریاژوزف و ماریا، افسانهای برای بزرگسالان. دو انسان تنها، پیر و مطرود، بازمانده از كاروان زندگی، انسانهایی كه در بنبست زندگی گیر كردهاند و مورد مضحكهی مردمند. انسانهایی كه مدتهاست به سن بازنشستگی رسیدهاند، اما به علت كم بودن حقوق بازنشستگی و همچنین فرار از انزوا، مجبور به كاركردن هستند، كارهای فصلی. این دو در فروشگاهی مجلل و با شكوه سر راه یكدیگر قرار میگیرند. در ابتدا هر كس غرق در دنیای خودش است، در چنگال سكوت و تنهایی دست و پا میزنند. اما كم كم و با احتیاط و كورمال كورمال به هم نزدیک میشوند . به كندی شروع به تعریف كردن زندگیشان میكنند. حرف میزنند اما اعتنایی به گفتهی طرف مقابل ندارند. مونولوگ اما، كمكم تبدیل به دیالوگ میشود، كتاب زندگی گذشتهشان آرام ورق میخورد. لحظات كمیك و تراژیك، حال و گذشته، سختی و ظرافت در هم میآمیزند و تماشاچیان آرام آرام به گذشتهی این دو، به آرزوهای برنیاورده شدهشان، پی میبرند و شاهد دست و پا زدن این دو انسان در طی سالیان دراز برای یافتن تكیهگاهی درونی میشوند. بدبینی و عدم اطمینان جای خود را به اعتماد و خوشبینی میدهد. علت این امر نیز عطری است كه در هوا موج میزند. عطر عشق. باید خطر كرد. آنها با عشق ورزیدن، به جنگ تنهایی میروند و در درون دیگری نقطهی اتكایی مییابند. آنها شب كریسمس خاصی را تجربه میكنند. شب كریسمسی كه عشق بر آن فرمان میراند. روند این دوستی بیشباهت به معجزات روزهای كریسمس نیست.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه