کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب بانوی پاریسی ماانتشارات میلکان منتشر کرد: فکر کنین من تو خانواده ای مرفه و ثروتمندی به دنیا اومدم.تو تمام زندگی خوشبخت بودم.کسب و کار موفقی دارم.هیچ مشکل و غم و غصه ای نداشته ام.من و همسرم راضی و خوشبخت هستیم و یه پسر خوب و فوق العاده داریم.اما گاهی حس میکنم تنها چیزی که من به دست نیاوردم،احساس آزادی کامل بود؛همون کاری رو انجام بدم که دوست دارم،جایی برم که دوست دارم و طوری رفتار کنم که دوست دارم به گمانم تا حالا فقط یه آمریکایی تونسته اینو احساس کنه کمر شما زیر بار خانواده خم نمیشه.کمر شما زیر بار تاریخ خم نمیشه.الان اگه من فرار کنم و به قطب جنوب برم یه روز تاجر پاکستانی سینه خیز وارد اپگلوی من میشه و میپرسه من پسر عموی ک.ک هارونی هستم؟
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه