دربارهی کتاب در قند هندوانهنشر چشمه منتشر کرد :
امروز صبح در زدند. از نحوه در زدنش میشد بفهمم كه چه كسیست، و از پل كه رد میشد صدایش را شنیده بودم. از روی تنها تختهیی رد شد كه سر و صدا میكرد. همیشه از روی آن رد میشد. هیچوقت نتوانستهام از این قضیه سر در بیاورم. خیلی فكر كردهام كه چرا همیشه از روی همان تخته رد میشود، چهطور هیچوقت اشتباه نمیكند، و حالا پشت در كلبهام ایستاده بود و در میزد. جواب در زدنش را ندادم، فقط چون دوست نداشتم. نمیخواستم ببینمش. میدانستم برای چه آمده و برایم اهمیتی نداشت. دست آخر از در زدن منصرف شد و از روی پل برگشت، و البته از روی همان تخته رد شد: تخته بلندی كه میخهایش ترتیب درستی ندارد، سالها پیش ساخته شده و هیچ راهی برای تعمیرش وجود ندارد. و بعد رفت، و تخته بیصدا شد. میتوانم صدها بار از روی آن پل رد شوم، بیآن كه پایم را روی آن تخته بگذارم، اما مارگریت همیشه از روی آن رد میشود.
"نمایشگاه کتاب در صفحه مانیتور شما"پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
مثل هذیان گویی بود! فکر میکنم کتاب خوبی را برای خواندن از براتیگان شروع نکردم
1 سال پیش
3بهخوان
مطالعه این داستان برای هر کسی دلچسب نیست. لازمه که خواننده قبل از رفتن سراغ این کتاب آشنایی مختصری با نمادگرایی و پستمدرنیسم داشته باشه، درغیراینصورت بعیده که بتونه با کتاب ارتباط بگیره.
واقعا کتاب خاصیه، راوی این داستان هیچ اسمی نداره و به خواننده اجازه میده که هر اسمی خودش میخواد روش بذاره، در ادامه هم شهری رو معرفی میکنه که طبیعتی رویایی داره و مردمش زبانی مشترک با ببرها دارن.
و در نهایت من بعد از خوندن این کتاب جوابی برای این سوال:
«که چه؟»
پیدا نکردم!
8 ماه پیش
2بهخوان
یک اثر حقیقت گزیر دیگر . مرز بین جهان واقع و جهان داستان مثل وقتی که نقاش روی بوم رنگ ها در هم محو می کند.
راستش درک مضمون این اثر پست مدرن برایم سخت بود.
اشیا گاهی قابلیت تغییر اندازه دارند و گاهی همان شی یک مفهوم است.
کلماتی تکرار می شوند که معلوم است باری از معنا را به دوش می کشند و مترجم آنها را به همان شکل نگه داشته است.
inBOIL. یا. inDEATH
اصلا همین روغن ترکیبی ماهی قزل آلا با قند هندوانه!
قند هندوانه هم به شکل های مختلف در می آید.جایی شخصیت اصلی که من راوی است می گوید من اسم ندارم .
"هر وقت درباره چیزی که مدتها پیش اتفاق افتاده فکر می کنی، کسی از تو سوالی می پرسد و تو جوابش را نمی دانی .این نام من است.
توصیه به خواندن نمی کنم مگر برای علاقمندان به مکاتب ادبی و محققین در این زمینه.
اگر حوصله کردید نقد زیر را بخوانید.
نقدی بر رمان «در قند هندوانه» از ریچارد براتیگان، زهرا هاشمی – سایهها
https://sayeha.org/%d9%86%d9%82%d8%af%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d9%82%d9%86%d8%af-%d9%87%d9%86%d8%af%d9%88%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%a7%d8%b2-%d8%b1%db%8c%da%86%d8%a7%d8%b1%d8%af/