کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب فروپاشیاحساس می کنم در دلم چرخ گوشت روشن است. به پنجره ی کوچک حمام، که نور آفتاب از آن به داخل می تابد، خیره می شوم و خودم را سرزنش می کنم که چرا تعلل کردم و نرفتم به داخل ماشینش نگاهی بیندازم. شاید اگر این کار را کرده بودم، خیلی چیزها عوض می شد. شاید به من می گفت که حالش خوب است. شاید هم می گفت ک ماشینش خراب شده و منتظر است کمک از راه برسد. من هم می گفتم تا رسیدن کمک کنارش می مانم. آن وقت اگر روی حرفش می ایستاد و اصرار به رفتن من می کرد به قضیه شک می کردم کمی بیشتر با من صحبت کند؛ و شاید حالا او زنده بود!
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
0 سال پیش
3بهخوان

با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش می‌شود.

فک میکنم کار متیو ئه همه چی یا ریچل ریچل و متیو با هم ریختن رو هم؟ هاهاها بفرما 🤌🫡 شالوده اصلی ش مثل صدای پایین پله ها بود
0 سال پیش
3بهخوان
کتاب کند پیش میرفت بنظرم .اما جالب بود‌. ی خورده قابل پیشنی بود اما باز هم تونست سوپرایزم کنه.
4 ماه پیش
5بهخوان
بدون وقفه از صبح شروع به خوندنش کردم و بالاخره تمومش کردم! اصلا نفهمیدم زمان چجوری گذشت انقدر که غرق کتاب شده بودم و روند داستان طوریه که قشنگ نه تنها با خود شخصیت اصلی داستان بازی میشه که با مغز خواننده هم انگار یه بازی ای میشه و باعث میشه کاملا پایانش رو نتونید حدس بزنید و در حین داستان خسته نمیشید وبدون مکث می خونینش از کنجکاوی زیاد! از خوندنش پشیمون نمیشید!
4 ماه پیش
5بهخوان
به عنوان کسی این یادداشت رو مینویسم که تمرکز کردن روی متون طولانی براش خیلی سخته. این کتاب باعث شد بدون این که چشم ازش بردارم تک تک کلمات و جملات رو بخونم و درکش کنم. نویسنده و مترجم این کتاب واقعا فوق العاده خوبن. به آخرای کتاب رسیده بودم اینجوری بودم که : خزونم خزون:)))) احتمالا وسط کتاب حدود 20 الی 30 صفحه خسته شید ولی به قلم نویسنده حتما اعتماد کنید، بخشی از داستانه!
کتاب های دیگر بی.ای. پاریسمشاهده همه