دربارهی کتاب دوریت کوچکموضوع عامیانه این رمان نوشته نویسنده سرشناس انگلیسی (چارلز دیکنز) رفتارهای موجود در ادارات دولتی است که در ان زمان از نظر کندی کار و تنبلی کارکنان مورد اعتراض مردم بوده است. (ویلیام دوریت) در پی عدم اجرای قراردادی که با یکی از ادارات امضا کرده بود به زندان گزمه ها می افتد و انقدر انجا می ماند که به (پدر زندان گزمه ها) ملقب می شود. ایام حبس او با فداکاری های دختر کوچکش (امی) ملقب به دوریت کوچک تسکین می یابد. (ارتور کلن نم) نیز مردی است که به خانواده دوریت کمک می کند. بعد از مدتی امی به او علاقه مند می شود اما این علاقه اوایل دو طرفه نیست. با تغییر ناگهانی سرنوشت ویلیام دوریت وارث ثروت کلانی می شود و کلن نم نیز همان موقع به خاطر سفته های بی اعتبارش به زندان گزمه ها می افتد. این موضوع اتفاقاتی را به دنبال دارد که در ادامه داستان بازگو می شود.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
اسم این کتابو تا حالا نشنیده بودم اما چون نوشتهی چارلز دیکنز بود شروعش کردم.
داستانش جالب بود اما قلم نویسندهش خیلیییییییی قلبمه سلمبه حرف زده بود. طوری که میفهمیدم چی میگه اما احساس می کردم این نوع قلم مناسب چنین داستانی نیست چون روایی بود. دیالوگهای طولانی و بیمورد داشت.مثلا یارو می خواست جواب یک سوال ساده رو بپرسه حرفو میپیجوند و بعد اگر دوست داشت یکجوری جواب میداد که باید کشف میکردی منطورش چیه. و همینها باعث شده بود کتاب یه کم برام کسل کننده بشه و زیاد تمرکز نداشتم موقع خوندنش. و از اون کتابایی بود که نه دلم میومد ولش کنم نه حوصله داشتم تا تهش بخونم برای همین خوندنش یک کم طول کشید.
در کل به کسی پیشنهاد نمیکنمش داستانهای از این بهتر برای خوندن هست:)