دربارهی کتاب توافق نامهانتشارات قطره منتشر کرد:دو دوستِ دیرین پس از مدتها در آپارتمانی خالی همدیگر را میبینند. یکی بازیگری است متوسط و دیگری نمایشنامهنویسی ناموفق. بازیگر میخواهد آپارتمانش را بفروشد و از دوستش خواسته است که برای امضای توافقنامه در آنجا حضور داشته باشد تا خیال خریدار راحت باشد. در انتظار خریدار، دو دوست از خاطرات مشترک میگویند و کمکم کار به نزاع میکشد. در این زمان خریدار سر میرسد و شاهد دعوا و تسویهحساب این دو میشود که سرانجام دامن خود او را هم میگیرد. آیا بیتفاوت میماند؟ درصدد داوری برمیآید یا درنهایت قربانی میشود؟توافقنامه نمایشنامهای است گیرا و فرحبخش، از رماننویس و نمایشنامهنویس بهنام فرانسوی، فیلیپ کلودل، که در لباس طنز، تصویری از لحظات تلخ و شیرین رفاقتی پر از فراز و نشیب ارائه میدهد. عاقبت پیروز کیست؟ دوستی یا نفرت؟این نمایشنامه با همکاری عاطفه معماریان ترجمه شده است.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
به این علت که به دو سری اجرای توافق نامه از کوروش سلیمانی نرسیدم ، کتاب رو خریدم تا ببینم چه نمایشنامه ای است که آنقدر ازش تعریف می شود .
نمایشنامه یک داستان نمادین از دنیای حقیقی و جامعه سیاسی کنونی است با شخصیت پردازی های قابل تامل .
با اینکه کتاب رو به پایان نرسوندم و هنوز حدود ۲۰ صفحه مانده ، اما نتوانستم به اشتیاقم جهت توصیه خواندن این نمایشنامه بگذرم .
7 ماه پیش
4بهخوان
این نمایش رو در تماشاخانه ایرانشهر دیدم. با کارگردانی کوروش سلیمانی و بازیگری کوروش سلیمانی، بهنام تشکر و رامین ناصر نصیر. باید بگم واقعاً بینظیر بود؛ چیدمان صحنه و دیالوگها خیلی دقیق و بر اساس اصلِ نمایشنامه بود👌🏻.
داستانِ دو رفیق چندین و چند ساله با گرایشِ سوسیالیستی که یکی نمایشنامه نویسه (مارتین) و دیگری بازیگره (دنی). قصه ازونجایی شروع میشه که دنی میخواد خونهشو بفروشه و منتظر خریداره؛ از مارتین هم دعوت کرده که زمانی که خریدار (دووال) میرسه به خونش، اونجا باشه و یکم از استرسشو کم کنه..
کلودل، انواع جنبههای یک شخصیت رو بلافاصله بعد از هم به نمایش میذاره و با اضافه کردنِ چاشنی طعن و طنز با تناقضات کلامی و تیکهها یه نمایشِنامهی عالی میسازه.
اما به نظرم هستهی اصلی این نمایشنامه، بُعد سیاسیشه. چون خیلی از مکالمات حالت سیاسی داره و در مورد انتخابات آیندهی فرانسه صحبت میکنند. با توجه به جبههی خودشون، جبههی مقابل رو میکوبن و خوشحالن که اینبار احتمال زیاد، برندهی انتخابات حزب اوناس!
خلاصه خوشبحالِ فرانسویا =( . کاش که ماهم درکشورمون اِنقدر آزادی داشتیم که در مورد افراد سیاسی بشه انقدر راحت صحبت کرد، کتاب و نمایشنامه نوشت. قطعاً میشه خیلی راحت موضوعات رو به مردم عادی و حتی بیسواد فهموند و در نتیجه تصمیم جمعی و سرنوشت بهتری برای کشور ساخت.
✖_✖
┌∩┐
❌⚠️ احتمال لو رفتنِ داستان:
یعنی این دو تا رفیق، به معنای واقعی کلمه عالی بودن😂 تو این ۸۰ صفحه هزاااار بار قهر کردن، از هم ناراحت شدن، تیکه انداختن، همو ستایش کردن.
دووال رو هم میشه نمادی از مردم عادی و سادهلوح دونست که به حزب خاصی تعلق ندارن و شرافتمندانه به دنبال یک زندگی عادی هستند (◐.̃◐).
چیزی که من از بُعد سیاسی این نمایشنامه دریافت کردم🤷🏻♀️ اینه که کلودل میخواد بگه این حزبها هردو شون فقط حرف میزنن، وعده میدن و مسبب تمام اتفاقات رو دیگری میدونن (چیزی که به نظرم خیلی عمومیت داره و تو اکثر کشورها اتفاق افتاده) :
🌱 ژیسکار به میتران در مناظرهی ریاست جمهوری سال ۱۹۷۴: «شما مردی هستید که دورانش گذشته.»
هفت سال بعد، در مناظرهی ریاست جمهوری سال ۱۹۸۱ میتران به ژیسکار: «باعث تأسف است که در این مدت شما به مردی که دورانی ندارد تبدیل شدید.»
اما سوسیالیست رو بیشتر زیر سؤال میبره. اول کتاب، دن و مارتین خوشحاان که حزب اونا رأی میاره و میتونن زندگی راحتتری داشته باشن و کلی شعار تغییر، صداقت، انسانگرایی میدن و با فساد، کلاهبرداری و سوءاستفادهگرها خداحافظی میکنن، ولی در نهایت از سادگی دووال سواستفاده میکنن، سرش کلاه میذارن و خونه رو بهش میفروشن.