کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب رها می کنمانتشارات خوب منتشر کرد:همکارم به من می فهماند که هنوز خیلی زود است و اگر می خواهیم شانسی داشته باشیم، بهتر است بیشتر منتظر بمانیم. کفتارها هیچ وقت عجول نیستند. آن ها ساعت ها گرد طعمه خود می چرخند در انتظار اینکه تحلیل رود و بخوابد. باید درخواستمان را وقتی بدهیم که مشتری به ته خط رسیده، ته خطی که مرگ کسی که دوستش داشته پیش پایش می گذارد. این زمانی است که او، آن طور که همکارم می گوید، کاملاً نرم شده و باید سریع جنبید. اما من دیگر نمی خواهم بجنبم، می خواهم بخوابم، می خواهم از سر خودم باز کنم.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر فیلیپ کلودلمشاهده همه