دربارهی کتاب مجمع سریانتشارات چترنگ منتشر کرد:
پاپ از دنیا رفته است. پشت درهای بسته نمازخانه سیستین صد و هجده کار دینال از سراسر دنیا در مخفیانهترین رایگیری جهان شرکت خواهند کرد. آن ها مردانی منزه و پاکاند، ولی رقابت و جاهطلبی در آنها ریشه دوانده است و در طی هفتاد و دو ساعت آینده یکی از آنها به عنوان قدرتمند ترین چهره مذهبی جهان انتخاب خواهد شد.
«تازه امشب آن شبی بود که کسب و کار اصلی مجمع سری شروع میشد. هرچند روی کاغد، حکم عالی پاپ کار دینالهای انتخاب کننده را از ورود به مباحثی از قبیل هرگونه پیمان، توافق، قول یا تعهد منع کرده و مجازات طرد کلیسا را در نظر گرفته بود اما حالا دیگر بحث انتخابات بود و برای همین موضوع، علم حساب، چه کسی میتوانست هفتاد و نه رای را به دست بیاورد؟
قسمتی از متن کتاب
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
این کتاب هم جز اون دسته از کتاب ها بود که تهش پرسیدم خب که چی؟ دلیلش هم این بود که به چشم یه رمان بهش نگاه کردم و ازش مثل یه رمان توقع داشتم، ولی این کتاب بیشتر از اینکه یه رمان باشه، یه گزارش از نحوه انتخاب پاپ هست که تو قالب یه رمان آورده شده و از حق نگذرم رمان روون و پرکششی هم هست.
ترجیح میدم موارد گزارشی دیگه رو هم به این شکل بخونم و درک کنم.
خلاصه کلام اگه در مورد سیستم واتیکان و آداب و رسوم داخلش کنجکاوین این کتابو بخونین. اطلاعت خیلی خوبی در اختیارتون میذاره.
5 ماه پیش
5بهخوان
#مجمع_سری
#رابرت_هریس
#فروردین_۱۴۰۳
پاپ از دنیا رفته است و کاردینال ها پشت درهای بسته در حال انتخاب پاپ بعدی هستند و وقایع و افشا شدن رازها پشت سر هم اتفاق می افتد، داستان و حرفهای پشتش به شدت برایم جذاب بود و کتاب در مدت زمان کوتاهی به پایان رسید، چیزی که از ابتدا تا انتها ذهنم رو مشغولکرده بود این بود که نویسنده به کدام سمت است، طرفدار کلیسا کاتولیک یا مخالف آن؟ ولی فکرمیکنم نتیجتا میخواهد بیان کند که کلیسای کاتولیک علی رغم ضعف ها، نقص ها و انسان های گناهکارش، حقیقتا و قلبا ایمان دارد و روزبه روز خودش را به روز میکند، زمانی جهان و گناهانش به صورت دیگری بود و کلیسا کاتولیک در فضایی بسته تر، الان جهان میتواند به شدت خشن و بی رحم باشد، پس کلیسای کاتولیک باید بتواند براساس مشکلات پیش رو عمل کند، اعمالی که شاید در حتی سه صده گذشته هم به ذهن کشیشان خطور نمیکرد، پایتن کتاب خیلی خاص و عجیب بود، ولی نتیجه ای که گرفت، صرف نظر از مذهبی بودن یا نبودن، این است که تقدسی وجود ندارد ولی این مانع از این نیست که ما نخواهیم تمام کارهای درستی که ازمان بیچر میاید انجام بدهیم، ما کشیشان همچنان فقط تلاش در نجات جهان داریم.
1 ماه پیش
3بهخوان
بسیار عالی شروع شد اما برای من کمی دلسرد کننده تمام شد. تعلیق میانه داستان مهیج و دارای کشش بود. ترجمه هم سرراست و روان بود. خواندنش توصیه میشود.
1 سال پیش
4بهخوان
پشت پرده انتخاب پاپ جدید
روایتی ساده مبتنی بر قصهای منسجم
رمان ((مجمع سری))، نوشته رابرت هریس وترجمه مهدی فیاضی کیا است که در چاپ اول آن در سال 96و توسط انتشارات چترنگ انجام شده است.
نام کتاب برگرفته از نام تشکیلات کاردینال های سراسر دنیا برای انتخاب رهبر کاتولیکهای جهان است. پاپ از دنیای میرود و مجمع سری برای تعیین پاپ جدید شکل میگیرد. رمان مورد اشاره، روایتی است از وقایع سه روز از مرگ پاپ تا انتخاب پاپ جدید و شرح جلسات و مباحث و موضوعاتی که میان کاردینال های انتخاب کننده پاپ جدید میگذرد. دستمایه کردن چنین موضوعی برای نگارش رمان، عملی جسورانه و رمانی جذاب ساختن از چنین طرحی، قطعا کاری نبوغ آمیز و نیازمند تسلط نویسنده بر اصول قصه نویسی است. آن هم وقتی که نویسنده از هیچ تکنیک خاصی بهره نبرده و با روایتی ساده و خطی و فقط به مدد قصهای مسنجم و جذاب، شاهکاری به یاد ماندنی خلق کرده است. به گمان بنده این رمان میتواند کارگاه آموزش قصه نویسی برای اهالی داستان باشد. راوی دانای کل لابهلای شخصیتهای داستان، که اغلب کاردینال های پیر در قرنطینه قبل از رایگیری هستند، میچرخد و میان گفتگوها، مواضع و درگیری هایشان، ذهنیات خودخواهانه، شوم و بعضا خیرخواهانه شان را برملا میکند. ارجاعات مختلف به کتب عهد جدید و بیان رسوم کلیسا در جایجای داستان به چشم میخورد اما شاید تنها نکته کسل کننده داستان استفاده زیاد از متن ادعیه در خلال دیالوگها و روایت قصه باشد. ضربه انتهای داستان چنان هوشمندانه و به جا طراحی شده که موجب ادامه قصه در ذهن مخاطب میگردد. در کنار تمام ظرافتها و جذابیت رمان از ترجمه خوب و روان و تاثیر گذار مهدی فیاضی کیا هم نمیتوان گذشت.
در بخشی ازکتاب از زبان سرپرست واتیکان آمده است: (( برادران و خواهران، در طی زندگی طولانی ای که وقف خدمت به مادر کلیسا کردهام، بگذارید بگویم تنها گناهی که بیش از هر گناه دیگری از آن هراسان بودم یقین بود. یقین بزرگترین دشمن اتحاد است. یقین دشمن جانی مداراست. حتی مسیح هم در انتهای کار یقین نداشت. در نهمین ساعت روی صلیب از شدت رنج فریاد کشید، " ایلی، ایلی، لِما سَبَقتَنی؟ "1 ایمان ما زنده است زیرا دست در دست تردید میرود. اگر فقط یقین بود و اگر تردیدی نبود، رازی هم نبود و لذا نیازی هم به ایمان نبود.))
1.اصطلاح مشهوری از عیسی در آخرین لحظاتش روی صلیب که به زبان عبری است و در انجیل متی، باب 27، آیه 46 چنین آمده: ((خدای من، خدای من، از چه رو مرا وانهادی؟ )
چاپ شده در روزنامه همشهری