کتاب|

عمومی|

داستان|

انگلیس

پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
4بهخوان
قبل از این که شروع به خواندن آثار خواهران برونته بکنم، تنها غرور و تعصب و إما جین آستین را خوانده بودم. دنیای این نویسندگان واقعا با یکدیگر فرق داشت. دنیای جین آستین دنیای رنگی تر با توصیفات بیشتری است که به خواننده تصویرسازی بهتری می دهد اما دنیای برونته خشن تر و سیاه تر است. و البته تشابه آن ها هم وجود یک نقش اول زن بود که حسن او، نه ظاهر یا طبقه بالای اجتماعی، بلکه افکار او بود. نکته جالب دیگر در این کتاب اشاره بسیار زیاد نقش های اصلی به داستان های دینی مسیحیت است که برایم جالب بود که افراد در آن دوران چه تسلطی بر کتاب های مذهبی خود داشتند. و چه ترجمه هایی بهتر از ترجمه های رضا رضایی👌. در بعضی مواقع قدرت قلم برونته در به تصویر کشیدن وقایع خصوصا مدرسه لوور به حدی بود که واقعا خود را در همان مکان تصور می کردم
1 سال پیش
4بهخوان
از بهترین‌های ادبیات کلاسیک.
1 سال پیش
کتاب بسیار خوب و تاثیرگذاری بود و اون جمله ی بسیار زیبا که میگه:ذات ناقص انسان همین است.روی تمیزترین ستاره ها هم نقاطی هستند که چشمان کسی مثل دوشیزه اسکچرد فقط عیب هارا می بیند و در برابر نور آن ها کورند.
2 سال پیش
5بهخوان
اولین بار ده دوازده ساله بودم که جین ایر را خواندم. به توصیه ی پدر از نمایشگاه کتاب خریدمش. یک کتاب نازک، کمتر از دویست صفحه به ترجمه ی مریم مویدی که در مقابل هری پاتر و نارنیا و رولد دال و رامونا حرف چندانی برای گفتن نداشت. دبیرستان بودم که ترجمه ی محمدتقی بهرامی را دیدم و تازه فهمیدم متن نسخه ی قبلی کوتاه شده بوده! این بار اما ترجمه ی سنگینِ کتاب به دلم ننشست. ده یازده سال پیش که ترجمه ی رضا رضایی را خواندم، برای اولین بار عاشق جین ایر شدم. عاشق پروسه ی تبدیل شدنش از یک دختر عصبانی و پرخاشگر به یک زن بالغ و کامل. و برای اولین بار فهمیدم چرا بیش از یک و نیم قرن است که این کتاب خوانده می شود و خوانده می شود و هنوز محبوب است.
کتاب های دیگر شارلوت برونتهمشاهده همه