به نام او
بوطیقای نیما - با یادکردی از مرحوم شاپور جورکش
شاپور جورکش از شاعران نوگرا و بهاصطلاح آوانگاردی است که در سالهای ابتدایی پس از انقلاب سرایش شعر را آغاز کرد و دو دفتر شعر با عنوان «هوش سبز» ( نوید شیراز- 1368) و «نام دیگر دوزخ» (آگه- 1380) ثمره سالهای شاعری اوست. اما کتابی که نام جورکش را بیش از هر اثر دیگرش در محافل ادبی مطرح کرد. کتابی پژوهشی بود؛ «بوطیقای شعر نو» با زیرعنوان «نگاهی دیگر به نظریه و شعر نیما یوشیج». این کتاب اولبار در سال 1383 توسط انتشارات ققنوس منتشر شد و توجهات زیادی را به خود جلب کرد. کتابی که آن را میتوان یکی از آثار مهم در حوزه نیماشناسی دانست. در ادامه این مطلب بهبهانه درگذشت مولف نگاهی گذرا به آن خواهیم داشت به امید اینکه نکاتی که در ادامه میآید مخاطب را به خواندن این کتاب ترغیب کند.
جورکش با بخش پیشگفتار، کتاب خود را پرشور آغاز میکند، او از خود تصویر یک شیفته نیما را ترسیم میکند. کسی که پس از سالها قلمزدن در عرصه شعر و مطالعه آن بهتازگی نیما را شناخته و به کشفهایی در این زمینه رسیده است. خواندن چند سطری که از پیشگفتار انتخاب شده و در ادامه میآید گواه بر این مدعا است:
«و اذعان این نکته برای دوستدار ادب نیز خالی از شرمساری نیست که بگویم پیش از مطالعه کل یادداشتها و اشعار نیما –در مقایسه با همتای معاصر او در داستاننویسی ایران، صادق هدایت- و از نظر آشنایی با مدرنیته، او را روستاییِ سادهدلی میپنداشتم و شعر نو را صرفاً زاده آشنایی او با ادبیات فرانسه»
پس از پیشگفتار، شش فصل با عنوانهای «گونههای متفاوت آببرداشتن از رودخانه»، «میدان دید تازه»، «تکنیک»، «میدان دید تازه در عمل»، «نیما و پیروان او» و «پیجویی دستاوردهای نیما» از پی هم آورده شدهاند. جورکش در این شش فصل میخواهد نظریه خود را درباره شعر نیما و نوگراییهای او برای مخاطب شرح دهد. در فصل اول مقدمه نظریه خود را میگوید و به اشتباهاتی که دیگر پژوهشگران شعر نیما در فهم شعر او داشتهاند اشاره میکند. در فصل دوم و سوم اصل نظریه خود را مطرح میکند و بهخوبی آن را شرح میدهد، این دو فصل منسجمترین و بهترین بخش کتاب است. او با مطالعه نظریات نیما از خلال کتابهایی چون «حرفهای همسایه»، «ارزش احساسات»، «نامهها» و «یادداشتهای روزانه» به چند مولفه در نوگرایی او یا بهقول خودش «میدان دید تازه نیما» رسیده است و آن را با شعر او مطابقت داده. مولفههایی که هرچند میتوان در تعداد و حتی نامگذاریاش حرفهایی زد. ولی از این جهت که این نوع نگاه به شعر نیما تازگی دارد، ارج نهادنی و قابل تامل است و میتواند زمینهساز پژوهشهایی دیگر باشد.
جورکش چهار مولفه «استغراق»، «ابژکتویته»، «وصف» و «روایت» را اساس کار نیما میداند. او «استغراق» و «ابژکتویته» (عینیگرایی) را از مولفههای پیش از سرایش و «وصف» و «روایت» از ابزارها و تکنیکهای اصلی نیما در سرایش میداند و اینها را متمایزکننده شعر او از شعر کلاسیک برمیشمرد. همانطور که عرض کردم این دو فصل منسجمترین و بهترین بخش از کتاب جورکش است. ولی متاسفانه در فصلهای بعد، از این دقت کاسته میشود و طبقهبندی و فصلبندیهای دقیق او جای خود را به اظهار نظرهایی که بیشتر برآمده از ذوق است تا استدلال منطقی، میدهد. او در فصل «میدان دید تازه در عمل» میخواهد نظریه خود را با آوردن مصداقهایی از شعر نیما تثبیت کند و از آنجا که اصرار بیش از اندازهای بر نظریات خود دارد شعرهایی از نیما را مبنا قرار میدهد که جزو بهترین و پختهترین اشعار او نیست و مربوط به دوران گذار نیما برای رسیدن به مقصود اصلی خود است. جورکش با مصداق آوردن از منظومههای «قلعه سقریم»، «مانلی»، «پیدارو چوپان» و «مرغ آمین» میخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند. اصرار او بر نظریاتش مشکل عمده کتاب اوست امری که در فصل ششم با عنوان «پیجویی دستاوردهای نیما» که متن پیادهشده میزگردی است با حضور مولف و مرحوم آتشی و مشرف تهرانی (م. آزاد)، م. آزاد به آن اشاره میکند: «نکته این است که شما یک پیشفرض دارید که به آن اصرار میکنید و میخواهید بهعنوان یک امر مسلم در شعر نیما آن را اثبات کنید.»
در پنجمین فصل جورکش به نسبت شعر پیروان نیما با شعر و نظریات او میپردازد. او در این بخش سه شاعر را برمیگزیند: «میرزاده عشقی»، «احمد شاملو» و «مهدی اخوانثالث». اینکه چرا او این سه نفر را برمیگزیند؟ و یا اینکه چرا عشقی را جزو پیروان نیما میداند؟ مشخص نیست. عشقی را میتوان تاثیرپذیرفته از نیما قلمداد کرد ولی او اصلا فرصت نکرد که پیرو او باشد. ضمن اینکه بیشتر این فصل به شعر شاملو اختصاص دارد. گویا نامبردن از دو تن دیگر برای تنهانماندن شاملو است. جورکش میخواهد در این فصل بگوید که شاملو بهرغم ادعای خود نهتنها نوگراتر از نیما نیست بلکه محافظهکارتر از اوست و مقصود اصلی استاد خود در نوگرایی شعر فارسی را درنیافته است. همین موارد و دیگر پراکندهگوییهای مولف سبب میشود که بگوییم هرچه بر تعداد صفحات کتاب افزوده میشود از انسجام مطالب آن کاسته میشود. هرچند اگر از حق نگذریم جورکش در مقایسههای خود به نکات بسیار خوبی اشاره میکند.
در فصل ششم همانطور که اشاره شد متن پیادهشده مصاحبه مولف با دو تن از شاعران مطرح نوگرا آمده است که بهعلت اینکه متن نهایی از نظر مصاحبهشوندگان نگذشته است حشو و زواید زیادی دارد که خود جورکش هم به آن اشاره میکند.
در آخرِ کتاب هم گزیدهای از اشعار نیما به انتخاب مولف آمده است که تعداد اندکی دارد و بیشتر ناظر بر نظریات مولف گردآوری شده است. بههررو در برهوت نشر کتابهای تالیفی در حوزه پژوهش ادبی بهخصوص شعر معاصر، «بوطیقای شعر نو» کتاب حائز اهمیتی است و میراث خوبی است که مرحوم جورکش برای ما مشتاقان و علاقمندان به شعر فارسی از خود به جا گذاشته است، خداوند ایشان را رحمت کند.