کتاب|

عمومی|

داستان|

انگلیس

درباره‌ی کتاب پوست گردوانتشارات نفیر منتشر کرد : من اینجام،وارونه درون یک زن،دست­هایم را صبورانه بر سینه گذاشته­ام و انتظار می­کشم.انتظار می­کشم و از خودم می­پرسم من درون کی­ام؟چرا این داخلم؟چشمانم را می­بندنم.وارونه ام،در حالی که حتا یک اینچ فضای خالی دراختیار ندارم و زانوهایم به شکمم چسبیده،و فکرم درگیر است.گوشم روز و شب به این دیواره­ی خونی چسبیده است.گوش می­کنم،به خاطر می­سپارم و آشفته­ام.می­شنوم که توی رختخواب از نقشه ی مرگباری صحبت می­شود،و من از آن­چه در انتظارم است، از آن چه درگیرش خواهم شد،هراس دارم....
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
5بهخوان
و پوست گردو... که عزیز بود و دوست‌داشتنی. سرشار از بیان احساسات اصیل که خودمون رو برای داشتنشون سرزنش می‌کنیم اما اون‌ها درون ما هم‌چنان وجود دارن. اول فکر می‌کردم شاید ۵ستاره دادن به این کتاب اغراق‌آمیز باشه و از سر هیجان اما نه، کاملا درسته.متن شیرین و ادبیات دوست‌داشتنی کتاب کاملا ارزشش رو داره تنها چیزی که باعث شد من کمتر لذت ببرم از کتاب، زندگی شلوغ خودم در هفته‌های گذشته بود که مجبورم کرد کتاب رو با وقفه‌های زمانی بین فصول بخونم. کتاب خوندن بدون وقفه و پشت سر هم، به خصوص برای رمان، لذت دیگه‌ای داره که من باید موقع دوباره خوندن این کتاب، چند وقت دیگه، امتحانش کنم.
1 سال پیش
5بهخوان
یکی از عجیب و غریب‌ترین داستان‌هایی که حتی از نظر روایی هم شگفت‌انگیز بود. نمی‌تونم بگم راوی داستان کیه چون همه‌ی قشنگیش به همینه که کتاب رو باز کنی، چند خط بخونی و بعد از شناختن راوی شگفت‌زده بشی. می‌شه گفت به نوعی روایت مدرن داستان هملت بود. ولی جدای این، شیوه‌ی بازگویی روایت، به همراه تفسیرهایی از زندگی مدرن به همراه طنز ظریفی که لابه‌لای خط‌های داستان بود، این کتاب رو به چیزی منحصربه‌فرد تبدیل می‌کنه. و اسم کتاب بسیار هوشمندانه است، چون علاوه بر راوی و جهانی که راوی از توش داره ماجرا رو تعریف می‌کنه، به این‌که ما همیشه در بهترین حالت فقط بخش بسیار کوچکی از حقیقت رو درک می‌کنیم هم اشاره داره.