کتاب|

عمومی|

داستان|

انگلیس

درباره‌ی کتاب خیکی‌ها در تاریخانتشارات قطره منتشر کرد:تا امروز تنها سه نویسنده موفق شده‌اند بیش از یک‌بار جایزه‌ی ادبی بوکر را از آن خود کنند: پیتر کری، جی. ام. کونتزی و هیلاری مانتل.پیتر کری یک‌بار در سال 1988 برای رمان «اسکار و لوسیندا» برنده‌ی جایزه‌ی ادبی بوکر شد و بار دوم در سال 2001 با رمان «تاریخ واقعی دارودسته‌ی کلی». البته در سال 2008 نیز به فهرست نامزدهای نهایی این جایزه راه یافت.کری استاد برجسته‌ی برنامه‌ی هنرهای زیبا در زمینه‌ی نویسندگی خلاق در دانشگاه نیویورک است. او هر سال از میان چهارصد متقاضی شرکت در دوره‌ی داستان‌نویسی، تنها شش نفر را برای حضور در کلاس‌هایش می‌پذیرد.پیتر کری دوستان بسیاری دارد که داستان‌ها و رمان‌هایش را ستایش می‌کنند. ویم و‌ندرس کارگردان آلمانی است که نوشتن فیلم‌نامه‌ی «تا انتهای جهان»‌اش را به کری سپرد و از این همکاری به عنوان نقطه‌ی درخشان کارنامه‌اش نام می‌برد. وندرس می‌گوید: «داستان‌های کوتاه پیتر کری می‌تواند ذهنیت ویران شده‌ی زندگی آدم‌های امروز را صاف و پوست‌کنده توی چشم‌مان فرو کند. چیزی که او در داستان‌های کوتاهش خلق می‌کند، داستان علمی ـ تخیلی نیست، بلکه حقیقت محض است.»پل استر دوست و همسایه‌ی نزدیک او در بروکلین می‌گوید: «هر وقت کتاب تازه‌ای از پیتر کری منتشر می‌شود، اولین مشتری صبح‌گاهی کتاب او در کتاب‌فروشی هستم.»
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
دوبار جایزه ادبی بوکر را به خانه برد و یک بار هم نامزد دریافت آن شد؛ اولی در 1988برای «اسکار و لوسیندا»، دومی در2001برای «تاریخ واقعی دار و دسته کِلی» وسومی در2010برای «پاروت و اولیویه در آمریکا». به عبارتی می‌شود دو تا50 هزار پوند! کتاب‌های «پیتر کری»سال‌هاست جزو کتاب‌های پرفروش در سرتاسر جهان‌اند. یکی از دلایل این محبوبیت و شهرت، به قول خود کری، همسرِ سختگیر اوست که ویرایش همه‌ی کتاب‌هایش را انجام می‌دهد: «او بی‌رحمانه مجبورم می‌کند پرگویی‌هایم را دور بریزم.»داستان‌های این نویسنده73ساله استرالیایی، در همان سطرهای اول به خواننده می‌فهماند که با ادبیاتی فانتزی طرف است و باید انتظار ورود هر شخصیتی به داستان را داشته باشد. «خیکی‌ها در تاریخ»اولین مجموعه داستانی است که از او در سال1974منتشر شد و خیال پدر و مادرش را بابت این‌که دیگر از گرسنگی نمی‌میرد، راحت کرد! بخشی از متن کتاب: «پدرم در دهه‌ی پنجم زندگی‌اش سرحال بود، پوست قهوه‌ای سالم و عضله‌های قرصی داشت. بلند قامت با موهای پرپشت و سفید، سیبلی جوگندمی و دماغی نوک تیز. روی اسب که می‌نشست، درست شبیه چنگیزخان قلدر و مغرور می‌شد. پیش‌اش که می‌نشستم، دچار حسی شبیه خیانت به او می‌شدم. این که هرگز به اندازه پدرم جدی و حتی قوی نبودم رنجم می‌داد. هیکلم به مادرم رفته بود.» به قلم هاله عابدین، شماره‌ی490همشهری جوان، 27دی93
1 سال پیش
3بهخوان
مجموعه داستان های نوشته شده توسط پیتر کری یه حال و هوای عجیبی داره. قدرت نویسندگی و تفکر نویسنده همه جای متن به چشم میخوره و در کل داستان های خوبی هستند اما من سه ستاره دادم چون اونقدری که انتظار داشتم باهاش ارتباط برقرار نکردم -هر چیزی که به آن عشق ورزیده نشود، از صحنه ی روزگار محو خواهد شد. ما تنها به واسطه ی عشق دیگران، وجود داریم و تمام ماجرا هم همین است
کتاب های دیگر پیتر کریمشاهده همه