دربارهی کتاب عشق های فراموش شده (زال و رودابه)(گالینگور)انتشارات هوپا منتشر کرد:
هوای شبهای بهار هنوز سوز زمستانه داشت و قلب عاشق رودابه رمق و توان ایستادن را از او میگرفت. زال که اوضاع را اینطور دید شال گردنش را گشود و روزی زمین پهن کرد. دست به سوی رودابه دراز کرد. بیهیچ سخنی از او تقاضا کرد دستش را بگیرد و به کمک مردانهی او برای نشستن بر زمین پاسخ رد ندهد. رودابه به عمرش با مردی جز پدرش و کاتبی که به او مشق و نوشتن میآموخت همکلام وهمنظر نشده بود. با شرمی آمیخته با ترس به بازوی ستبر زال تکیه کرد و آرام روی زمین نشست. زال نزدیکش نشست. چند لحظه سکوت بینشان حکمفرما بود. زال از تبی داغ میسوخت و رودابه در سرمایی که وجودش را دربر گرفته بود تقلا میکرد زنده بماند.
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
داستان زال و رودابه را خوب و روان در آورده بود. البته برای من که دنبال داستان اصلی به زبان نثر بودم خوب نبود چون نویسنده چند شخصیت اضافه کرده بود تا داستان از یکنواختی در بیاید ولی برای مخاطب نوجوان جذاب و خوب بود.