کتاب|

عمومی|

نمایشنامه|

جهان

درباره‌ی کتاب زمان از حرکت می ایستدانتشارات آگه منتشر کرد: سارا: کشتار بی‌رحمانه‌ای بود. همه‌چی تیکه پاره شده بود از بدن آدمیزاد بگیر تا هرچی که اون‌جا بود. وحشتناک بود. زن‌ها توی اون همه جسد دنبال بچه‌هاشون می‌گشتن. شروع کردم به عکاسی. یه دفعه از توی اون همه دود و غبار یه زن که تموم تنش خونی بود اومد سمتم. پوستش سیاه شده بود، موهای سرش سوخته بودن؛ بوش رو می‌فهمیدم. لباس‌هاش، سوخته بودن و به تنش چسبیده بودن. داد می‌زد سرم: برو از این‌جا، برو. عکس نگیر. هلم می‌داد . دستش روی لنز بود و دوربینم رو هل می‌داد...
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه