دربارهی کتاب انجمن جین آستنانتشارات کوله پشتی منتشر کرد:درست بعد از جنگ جهانی دوم، افرادی که در ظاهر هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند، گرد هم میآیند تا از میراث جین آستن محافظت کنند. حدود صدوپنجاه سال پیش، روستای چاوتون آخرین منزلگاه جین آستن بود و حالا چند تن از اقوام دورش در آنجا ساکن هستند و باتوجه به مصائب بعد از جنگ در شرایط اقتصادی خوبی به سر نمیبرند. حالا که میراث آستن به خطر افتاده است، افرادی که هرکدام در سکوت خود با حزن و فقدان عزیزانشان دستوپنجه نرم میکنند ـ برخی بهخاطر جنگ اخیر، برخی بر اثر اتفاقاتی که سالها پیش افتاده ـ به انجمن جین آستن جان میبخشند تا به حراست از خانۀ او و آخرین یادگارهایش بشتابند. انجمن جین آستن رمانی است تأثیرگذار که به تراژدیها و پیروزیهای بزرگ و کوچک زندگی و انسانیت جهانشمولی که در جان همۀ ما خانه کرده میپردازد و یادآور زیباییست برای این حقیقت که مهرورزی و اهمیت به یکدیگر در بطن زندگی آدمی جای دارد. پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
روی جلد کتاب نوشته است روایتی خواندنی از تاثیر شگرف ادبیات بر التیام روح بازماندگان جنگ جهانی دوم. فکر می کنم در اولین نگاه همین جمله باعث شد کتاب را بخرم. مخصوصا چون این چند وقت خیلی به جوابهای مختلف این سوال فکر میکردم که چرا داستان میخوانیم؟
ولی بعد از تمام کردن کتاب میتوانم بگویم این جمله یک مقدار اغراق آمیز است. من خودم برای بخش بازماندگان جنگ جهانی دوم خیلی مشتاق بودم ولی میتوانم بگویم تنها چیزی که نصیبم شد همن یک پاراگراف بود:
در طی جنگ جهانی اول به سربازانی که موجی شده بودند توصیه میشد هر شب جین آستین بخوانند – کیپلینگ برای کنار آمدن با غم فقدان پسر سربازش هر شب برای خانوادهاش جین آستین میخواند. وینستون چرچیل اخیرا با خواندن آن از پس جنگ جهانی دوم برآمده بود.
غیر از این یک پاراگراف که مستقیما مربوط به جنگ است، فقط یک همسر و دو برادر از دست رفته در جنگ داریم که کشته شدنشان در جنگ به نظرم من تاثیر خاصی هم در داستان ندارد. میشود فرض کرد بر اساس بیماری یا در یک تصادف مردهاند و داستان آن چنان تغییری نکند.
یه طور کلی به نظرم امتیاز این کتاب همین ۳ ستاره است ولی من اندازه ۴ ستاره دوستش داشتم. البته جین آستین هیچوقت جزء محبوبترین نویسندههای من نبوده است ولی خواندن این کتاب باعث شد هوس کنم بعد از ده دوازده سال دوباره بروم کتابهای آستین را بخوانم.
2 سال پیش
4بهخوان
دوسش داشتم
یه کتاب لطیف درباره اینکه چه طوری ادبیات و یه نویسنده میتونه به زندگی چند نفر انرژی و روحیه و امید بده.
از خوندنش به عنوان یه داستان ساده و رمانتیک لذت بردم.
10 ماه پیش
3.5بهخوان
داستانی بود از رنج و فقدان و طرز کنار اومدن آدما با این مسائل
به نظرم هر آدمی برای رها شدن لحظه ای از درد دستاویزی داره که تو این کتاب آدما به ادبیات و قصه ها فرار میکردن و این ابزار به عبور از اون درد منجر شد این کتاب لحظه های قشنگی تصویرسازی کرده بود و شخصیت پردازی خوبی هم داشت ولی داستان پیچیدگی خاصی نداشت
9 ماه پیش
4بهخوان
برای علاقهمندان به کتاب داستانهای "کتابی" جذاب است. "کتابهای کتابی" یعنی چه؟ یعنی کتابهایی که دربارهی خود کتاب هستند. داستانهای پیرامون عاشقان کتاب، کتاب فروشیها یا شخصیتهای کتابهای معروف.
این کتاب هم از آن دسته است و در دهکدهی چاوتون میگذرد جایی که جین آستن در آنجا زندگی کرده و خانهاش همچنان وجود دارد.
شخصیتهای اصلی داستان همگی بخاطر ارادت به جین دورهم جمع میشوند و بحثهایشان دربارهی شخصیتها چنان واقعی است که دلم میخواست من هم عضو چنان گروهی بودم (البته نه عضو عاشقان کتابهای خانم جین!)