کتاب|

عمومی|

داستان|

فرانسه

درباره‌ی کتاب اسیر گهوارهدو هزار سال تنها بودم تمام دوران کودکیم. هیچکس مسئول تنهایی نیست.من سکوت می نوشیدم و از آسمان آبی تغذیه می کردم.انتظار می کشیدم. بین من و دنیا حصاری وجود داشت که روی آن فرشته ای که در دست چپ یک گل ادریسی نوعی گلوله برفی آبی رنگ داشت پاسداری می کرد.نسبت های حقیقی زندگی ما را که بخش اعظم آ نامشهود است نقاشان هنر رومی دریافته بودند کلیسایی که کف یک دست جا می گیرد.کتابی که پهناوری آسمان است و هیچ چیز هرگز به گشودگی چهره ای شادمان از شگفتی عشق ورزیدن نخواهد بود. هر کس حتی از دست رفته ترین انسان در روح و جانش کلبه ای و در ورودی آن زنگوله ای دارد گاه باد زنگوله را تگان میدهد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
2بهخوان
للحق ---- کتاب خوبی که بود؛ کلی حرف‌های خوب و قشنگ و... هم داشت؛ ایضا مدت‌ها بود که چنین لطافت و صداقت و سادگی و پاکی‌ای را در کتاب‌های بزرگسالان سراغ نداشتم... اما پیر شدم تا تمام شد. کوچکترین شباهتی به کتاب‌های تجاری، که این روزها ذائقه‌مان را عوض کرده‌اند نداشت و با سرعت مناسبی پیش نمی‌رفت. همین.
1 سال پیش
4بهخوان
بوبن شما رو وارد یه دنیای عارفانه و عاشقانه می‌کنه‌. امید و نور رو به قلب‌تون برمی‌گردونه. البته یه جاهایی از تشبیه‌ها و استعاره‌های پشت هم خسته می‌شدم، ولی دوباره با یه جمله‌ی درست و عمیق چشمام باز می‌شد. می‌تونم بگم لطیف‌ترین قلمی رو داشت بین نویسنده‌هایی که تا الان خوندم. و عکس‌های لابه‌لای کتاب از زندگی امیلی دیکنسون عزیزم❤
10 ماه پیش
3.5بهخوان
این کتاب زندگی نامه خود نوشت بوبن بود همراه با عکس هایی مربوط به کوروزو و امیلی دیکنسون. همون قلم همون آرامش همون لطافت منظم تر و هدفمند. . . . 8.5/10
کتاب های دیگر کریستین بوبنمشاهده همه