کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب ایزابل بروژكسانی كه انتظارشان را می‌كشی، در اعماق وجودت گم گشته‌اند؛ تو این را خوب می‌دانی. آن‌ها در ژرفا‌ی تاریك جانت سردرگم‌اند. آتشی روشن كن تا ببینند، تا راهشان را بازیابند، مسیری را كه از جهنم به روز روشن می‌رسد، به خود امروز، ایزابل. جانت را بیافروز بنویس
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر کریستین بوبنمشاهده همه